بر عهد قدیم خویش هستیم هنوز؛ به یاد امام زمان علیه السلام
هر کس که در این میکده با ما گذرد سرمستِ سبویِ یار و رسوا گذرد
پس قدر بدان و جام ها را در کش چون کار زمانه مثلِ رؤیا گذرد
++++
هر قطره یِ می، مستیِ ما را افزود دیوانگی و جنونِ ما حاصل بود
آن یار، چو لحظه ای در آن محفل گشت آن حُسنِ جمالش دلِ ما را بربود
++++
من قطره ام و به سویِ آن دریایم با حبِّ علی، موالیِ مولایم
در راهِ وصال حضرتِ دلدارم گاهی به دل و گاه به سر می آیم
++++
هر قطره زِ دریاست، به دریا برسد هر بنده یِ دلبسته به مولا برسد
ما بی هنریم و با همین بی هنری بنشسته به راهیم دگر، تا برسد
++++
ما جمله به یادِ گلِ نرگس مستیم با منتظران در طلبش بنشستیم
از نرگسِ مستِ او خمارین گشتیم مخمورصفت به انتظارش هستیم
++++
دیوانه و مخمور به سویش آییم با منتظران چشم به رویش آییم
یک جلوه نمود و مستِ او گردیدیم اندر پیِ آن جلوه به کویش آییم
++++
در میکده با رویِ تو مستیم هنوز با یاد تو ما باده به دستیم هنوز
ای یارِ قدیمیّ و رفیقِ همراه بر عهدِ قدیم خویش هستیم هنوز
محمدعلی برزنونی، سارایوو، پنج شنبه، 1 خرداد 93