سومین بند مخمس گونه ی دل فشان
در حنا بندان عشق از هر سحاب
سیل می آید چو باران گلاب
رعد می غرّد به مجمر چون سپند
هان ، بسیجی می کند پا در رکاب
تا پریشان سازد از دژخیم خواب
«کربلای یک» رسد در همهمه
شد «خدایی» «حیدر» این علقمه
یا اباالفضل است رمز حمله و
«دستواره» شد فدای فاطمه
شد نفیر تیرها چونان شهاب
در شب حمله به هنگام نماز
خیمه ها مغروق در راز و نیاز
چون شب وصل است و دیدار حبیب
جان عاشق گشته خلوتگاه راز
می کند بنیان بی دینی خراب
عاقلان دیوانه ام خوانند اگر
درک این دیوانه نتوانند اگر
من به یاد مهر «اسماعیلی» ام
از کنار خویش می رانند اگر
عقل کی فهمیده اغنای شراب؟
من که دیگر جسم کامل نیستم
لایق بند حمایل نیستم
نیمه ای از جانم آنجا مانده و
در فراق یار عاقل نیستم
گاه گاهی هم نمی آید به خواب
* بند سوم
* کربلای یک _ عملیات آزاد سازی شهر مهران
* شهید حیدر خدایی - در حمله ی کربلای یک با عنوان عکسبردار وارد عملیات شد و در همان عملیات به شهادت رسید .