ورود به سایت
صفحه اصلی
درباره ما
ثبت نام
تماس با ما
قوانین سایت
منـو
صفحه اصلی
اوقات شرعی
سامانه پیامکی غزلسرا
فال حافظ شیرازی
سخن مدیر
درباره ما
قوانین سایت
تماس با ما
شاعر :
شیما رحمانی
دفاتر شعر
تو
بابا
کوچه در سوگ
کاش
عشقِ حسود
آخرین اشعار
پرنده هایِ مهاجر
بهانه
چشم هایَش
یغما
مِهرِ خورشید
دفتر شعرعشقِ حسود از شیما رحمانی
شاعر : شیما رحمانی
لعلِ شب
شیما رحمانی
عشقِ حسود
1404/05/20
57
۱. شَب پَره لَب زده بر لعلِ شب و
شب از این عشق کمی تَب دارد
ماه پنهان شده در پرده و ابر؛
بی صدا در دلِ خود می بارد
********
۲. شَب پَره لَب زده بر لعلِ شب و
شب از این عشق کمی تَب دارد
آسمان خون به جگر گشته و ماه
بی صدا در دلِ خود می بارد
ادامه مطلب
سیبِ خنده
شیما رحمانی
عشقِ حسود
1404/05/28
140
عاشقِ سیبِ خندَتَم
تو؛آسمون
من؛ پرَندَتَم
تو بازیِ عقل با چِشات
دیوونه یِ یه دندَتَم
ادامه مطلب
بهمن(سوزِ عشق)
شیما رحمانی
عشقِ حسود
1404/05/31
24
وقتی برای خوابِ من؛
شب قصه را دامَن زدی
گفتی به من، با من بمان
آتش به یک خرمَن زدی
اما نگفتی از خودت
از عاشقیِ بی خودَت
از اینکه در نارِ دلم؛
سوزی چونان بهمَن زدی
ادامه مطلب
پیچکِ عشق
شیما رحمانی
عشقِ حسود
1404/08/05
5
من؛
نه ابرَم که ببارَم
نه کویرِ خشک و تشنه
پیچکَم من
پیچکی که؛
مست و شیدا،
از تَنِ عشق،
رفته بالا
ادامه مطلب
حادثه(لبخندِ مغرور)
شیما رحمانی
عشقِ حسود
1404/08/07
8
حادثه؛
لبخندِ مغرورِ تو بود
آن که؛
جانَم را گرفت و
پَس نداد
ادامه مطلب
جنونِ عشق(پریشان حالی)
شیما رحمانی
عشقِ حسود
1404/08/12
11
بعدِ او، من با خودم هم دشمنَم
بوته یِ هر عشق را؛ از بَر کَنَم
عشقِ او؛ حالِ دلم بد کرده است
روزگارم را، مردد کرده است
قابِ عکسی از پریشان حالی اَم
از جنونِ عشق؛ دیگر خالی اَم
ادامه مطلب
کابوس
شیما رحمانی
عشقِ حسود
1404/08/14
28
تا نهادم سَر به رویِ شانه یِ عشقَش،
داد زد مادر؛
لنگِ ظهر شد،
برخیز دیگر!
✍ ۸ امرداد ۱۴۰۲
ادامه مطلب
نگاهَش
شیما رحمانی
عشقِ حسود
1404/08/15
19
با نگاهَش شانه زد؛ مویِ غزل هایِ مَرا
لعنتی آمد که شورِ شعر؛ چشمَم تَر کند
✍ ۲۲ تیرماه ۱۴۰۲
ادامه مطلب
تَب(بوسه)
شیما رحمانی
عشقِ حسود
1404/08/23
20
صبح شد
گونه یِ من تَب دارد
آه
یادم آمد دَمِ صبح
خوابِ بوسه زِ لَبَت؛
ملتهب کرد تمامِ بَدَنَم.
✍شیما رحمانی
۱۱ شهریور ۱۴۰۲
ادامه مطلب
یغما
شیما رحمانی
عشقِ حسود
1404/08/25
4
او که از عشق سَر دَر نمی آورد
همه احساسِ من به یغما برد
✍ شیما رحمانی
۱۷/امرداد/۱۴۰۲
ادامه مطلب
پرنده هایِ مهاجر
شیما رحمانی
عشقِ حسود
1404/09/01
5
اگر صبور بوده اَم به گاه ، گاهِ رفتنَت
بدان عبور کرده اَم زِ بودنَت، زِ هستَنَت
دلِ من، آشیانه یِ پرنده هایِ فصل نیست
برو، نیا، که بعد از این، دلَم رضا به وصل نیست
✍ شیما رحمانی
۲۶/ اردیبهشت/ ۱۴۰۴
ادامه مطلب