bg
اطلاعات کاربری kolsom behrozi

تاریخ عضویت :
1396/11/11
جنسیت :
خانم
شهر :
کشور :
ایران
آخرین اشعار ارسالی
kolsom behrozi
kolsom behrozi
1397/04/15
405

نگاه....

به نگاهِ مستت اما...هوسی مُدام دارم

همه ی وجود خود را ،زلبت به کام دارم

تو وحسِ مبهمِ عشق....تو همان نیاز هستی

بطلب مرا به کامی ......کز لبت دوام دارم

kolsom behrozi
1397/04/15
411

 

تلخ

به قدرِتلخیِ دنیا...تو تلخی

همیشه کامِ تلخت، مالِ من بود

مرا در حال ِخود ..آخر رها کن

که این تنها شدن، پایانِ من بود

kolsom behrozi
1397/01/22
440

 

آن شبی را که هوا سرد شد و بارانی

یک نفر کنج دلم رد شد و شد طوفانی

به خیالم که خیالش به من افسون شده است

بی نوا این دل ِمن گشته خودش قربانی

دلِِ مسکین  که بشد  مست ِ خرامانی ِیار

ظاهری دلکش و باطن، همه اش شیطانی

گفتم: اخر که دلم مست و خرابات ِتوشد

سهمم از عشق ِتو شد یک هوسِ حیوانی

حرفایم همه را سهل گرفت و نشنید

دزد ناموسِ مرا...!!آمده است مهمانی

من به صد گونه زبان ریختن و عشوه گری

کارگر که نشد هیچ!!!... شدم زندانی

ریشخندی زد و بر کنج دلم تکیه بزد

کامِ دل ،چون که برآورد شدش سامانی

گفتم ای پست برو از بر این سوخته دل

آخر ِامشبِ یلدایِ تو راست... پایانی

kolsom behrozi
دوبیتی
1396/11/23
482

حقیقت.....

وقتی که برادر به برادر نکند رحم ،عجب نیست

بیگانه زند خنجری از کینه به پُشتش

یکسر همه عالم نشود مانعِ مرگی

وقتی که اجل، نامه بدست،خورده به پُستش

kolsom behrozi
دوبیتی
1396/11/12
517

دادرس....

تومسیحا نفسی از چه بریدن نفست

با پر زخمی خود پر زدی از این قفست

توشکوفا نشده پرپرِگلزار شدی

بخدا که خدا خود بشود دادرست

kolsom behrozi
دوبیتی
1396/11/11
460

زهرا....

 

خوشا شعری که بنیادش تو باشی

همه ارکان و ابیاتش تو باشی

به هر دم شاعری "زهرا" سراید

همه الفاظِ گریانش تو باشی

"دست از طلب ندارم تا کام من برآید

یا جان رسد به جانان یا تن زجان در آید"

 

                                              دست از طلب کشیدم ای حافظا چه کامی...

  جانم زتن درآمد جانا کجاست جانی؟؟؟

        از قدح و می چو گفتی، رندان همه شتابان

       مستانه پخته گشتند دیگر نمانده خامی!!!

در وادی غزل ها راهم نداده، گفتند:

 شوریده حال باید،چون حافظ و نظامی

       ای شمس وشهره ی شعر، وی حافظِ مُسلّم

  از آن سبویِ شعر ت ،سهمم گُزار جامی

             مستم چونان که هستم ،هستم چونان که مستم

در وادیِ غزل ها با رتبه یِ غلامی....

"دست از طلب ندارم تا کام من بر آید"

یا تن رسد به جانان یا جان رسد به فانی