ماه را می کشی کمی پائین مشتری جای ماه می کاری
تا مگر شعله زار اورانوس پشت نصف النهار بنشیند
سمت بتخانه می روی گاهی تا تبر متهم به کشتار است
پاک کن رد ضربه ابراهیم تا نهالت به بار بنشیند
آه ... ای سر سپرده ها روزی چاپلوسان شهر می میرند
زنده باد آنکه مرد برخیزد مرده باد آنکه مار بنشیند
جابر ترمک