bg
دشت بی پروانگی (تقدیم به استاد عباس حاکی)
شاعر :‌ عادل دانشی
تاریخ انتشار :‌ 1394/09/05
تعداد نمایش :‌ 390

هر زمان شعرت به قلبم مثل باران می زند دشت بی پروانگی دم از گلستان می زند با خزان همرنگ و هم آواز نیزاری ولی با تغزل پنجه ات ساز بهاران می زند موج دریای غزل ،شورآفرین ساحل است حرف آخر را به دریا مرغ طوفان می زند آسمان هم عرصه ی جولان پرواز تو نیست پرتو بالت رقم بر لوح کیهان می زند راه مکتبخانه ات دور است ،اما پای دل با قدم ها طعنه بر خار مغیلان می زند زیر طغرای تو حکم دار منصور است و باز هر نگاهت سر به کوی سربداران می زند ماهتاجم،تا شبستان ادب در دست توست لاف هم آغوشیت را مام ایران می زند اشک شمعت ((حاکی )) از خودسوزی پروانه هاست عادل از شبگریه هایت دشنه بر جان می زند 4 آذر 1394

تعداد تشویق کننده ها : 0
افرادی که تشویق کرده اند

ثبت نظر

نام شما
ایمیل شما
user image
نظر شما
عبارت امنیتی
لطفا عبارت داخل تصویر را وارد کنید


نظرات کاربران
user image
اکبر بهرامی
0
0

عادل عزیز و بزرگوار ، سلام وعلیکم باید به زیبایی اشعارتان زیبایی اخلاق تان را هم اضافه کرد به بودن در کنار شما خوبان به خودم می بالم زنده باشید

user image
عادل دانشی
0
0

ممنون از حضور گرمتان آقای بهرامی عزیز حکایت من و دوستان غزلسرا ،حکایت خاک است و گل...این خاک حقیر اگر کمی هم بوی مطبوعی دهد به لطف همنشینی با گلهای رنگارنگ بوستان ادب است مانا باشید بزرگوار

user image
عباس حاکی
0
0

سلام عادل - همچنان زیبا می سرایی: راه مکتبخانه ات دور است اما پای دل با قدم ها طعنه بر خار مغیلان می زند هنوز هم در مکتب « طرز نو » یکه تازی. نو آوری های تو مرا به یاد صانب تبریزی می اندازد . امید وارم با فرصت و سال هایی که - به امید خدا - در پیش خواهی داشت ، به آن مقام شامخ برسی. از اهدای این سروده زیبایت به من ، ممنونم که البته در مجالی مناسب ، پاسخی در خور - هر چند که نخواهم توانست - می سرایم.

user image
عادل دانشی
0
0

درود استاد حاکی بزرگوار اهدای این غزل کوچک به گلستان ادبتان مثل بردن زیره به کرمان است ..اگر گهگاهی چامه ای سرودم بخاطر دیده محبت امیز و عیب پوش شما و استادان بزرگوار نسبت به این شاگرد کوچک است و الا قلم حقیر کجا می تواند حال دریای بیکران دلشدگان را به تصویر بکشد ..این بیت فی البداهه من تقدیمتان من که شاعر نیستم در محضرت استاد عشق با غزلبازی چشمانت ادیبی می کنم

user image
اکبر شیرازی
0
0

درود بر عادل عزیز چقدر زیبا و روان و شیوا درود بی کران بر استا دحاکی عزیز که دل از ما برد و روی از ما نهان کرد امیدوارم هرچه زودتر در خدمتشون باشیم زنده باشید

user image
ولی الله شیخی مهرآبادی(دیوانه)
0
0

جناب آقای دانشی عزیز،سلام علیکم. ................................................... حقیر که به شاگردی استادحاکی عزیز،می نازم.....غزلِ اهدایی شمانیز بسیار زیباست ،امیدوارم شما هردوبزرگوار،موفق باشید انشاءا........

user image
علی اکبر مجدراد
0
0

درود حرف آخر را به دریا مرغ طوفان می زند... زیبا سرودید.

user image
احمدرضاخانمحمدی(الف-راهی)
0
0

بسیار زیباست...درود بر شما جناب دانشی

user image
تردید
0
0

درود بر دوست عزیزم جناب دانشی احسنت