bg
مرگ خورشید(تقدیم به استاد حاکی)
شاعر :‌ عادل دانشی
تاریخ انتشار :‌ 1395/04/12
تعداد نمایش :‌ 360

خسته ام تکیه به دیوار تغزل زده ام
پلک را بسته به چشمان غزل زُل زده ام
گام هایم به گلوگاه حقیقت نرسید
دست بر داشته ام... رو به تخیل زده ام
پشت این پرده ی ماتم زده خورشیدم مُرد
آه با ماه چرا راه تفأل زده ام
باز در حسرت لبخند خدا میمیرم
باز با اشک به آغوش بُتی پل زده ام
باز در باور هر پنجره زرد است بهار
باز بر بوم خزان نقش پر از گل زده ام
آتشی نیست که خاموش شود با مشروب
لب به مستی نزدم ، طعنه به الکل زده ام
این منم بغض هزار آینه در تاریکی
جام غم بیشتر از حد تحمل زده ام

عادل دانشی تیر 1395

تعداد تشویق کننده ها : 0
افرادی که تشویق کرده اند

ثبت نظر

نام شما
ایمیل شما
user image
نظر شما
عبارت امنیتی
لطفا عبارت داخل تصویر را وارد کنید


نظرات کاربران
user image
عنایت اله کرمی
0
0

گام هایم به گلوگاه حقیقت نرسید دست بر داشته ام… رو به تخیل زده ام احسنت جناب دانشی عزیز بسیار زیبا و شایسته شأن استاد حاکی عزیز خداوند به هردوی شما بزرگواران عزت و سلامتی عطا فرماید

user image
عادل دانشی
0
0

درود استاد کرمی عزیز قرار گرفتن در محضر استادان بزرگوار بهترین فرصت زندگی من بوده است

user image
اکبربهرامی
0
0

برادر خوبم جناب خانمحمدی سلام و علیکم . مبالغه نیست بگویم محشریداحمدرضا دستتان درد نکنه به دل می نشیند احسنت

user image
اکبربهرامی
0
0

عادل جان سلام و علیکم .ببخشید اسم مبارکتان را با دوست خوبمان احمدرضا جابجا نوشتم واقعا جالب بود احسنت برقرار باشید

user image
عادل دانشی
0
0

یک دنیا سپاس آقای بهرامی عزیز زنده باشید

user image
عباس حاکی
0
0

احسن جناب عادل عزیز- با این سروده زیبای شما من باید سروده خودم را حذف کنم

user image
عادل دانشی
0
0

استاد حاکی عزیز دارید شاگردتون رو شرمنده می کنید..قرار گرفتن در کلاس درس شما موجب تسلی خاطر و افتخار این حقیر است مانا باشید

user image
احمدرضاخانمحمدی(الف.راهی)
0
0

...جام غم بیشتر از حد تحمل زده ام. سلام بر شما جناب دانشی... سراسر زیباست...برقرار باشید و سلامت