bg
اطلاعات کاربری سامان ایرانی

تاریخ عضویت :
1396/11/17
جنسیت :
آقا
شهر :
کشور :
ایران
آخرین اشعار ارسالی
سامان ایرانی
سامان ایرانی
غم نامه ها
1396/11/17
535

دلت را گه گاهی می شکنند
مبادا که ذره ای اعتراض کنی


ریشه ات را گهی میسوزانند
مبادا  احساس انقراض کنی


ز روی احساست رد میشوند
به آسانی و سان نوش آب


آری سخت است تا که بروی
با بغض و آه بر دوش خواب
سامان ایرانی
غم نامه ها
1396/11/17
519

دلم شکسته ای یار،دل رفته بر سر دار
حال دلم شده زار ، نگو خدا نگهدار 

بمون کنار این قلب خسته ی من
مرحمی باش برای پر شکسته ی من

تنهام نزار ببین چقدر محتاجتم
از پیشم نرو ، من هنوز هاج و واجتم

بمون بزار بیشتر بهت خیره بشم
نزار اسیر روزایی که دلگیره بشم

به اشک هام رحم کن و بمون
از حسرت چشم هام حرفامو بخون

من دارم آهسته جان میدهم ای دلدار
این بار من بهت میگم ، خدانگهدار


#سامان_ایرانی
سامان ایرانی
غم نامه ها
1396/11/17
482

امشب بارانی همچون سیل بارید ،

من دیدم نگاه خیابان به درختان بود

که ببینید من چگونه از آسمان تازیانه میخورم ... ! 

سامان ایرانی
دل نامه ها
1396/11/17
423

آه دلی که بی بهانه تنگ یار می شود

آه ای دلی که خسته از انتظار میشود

ای وای دلی که خیلی بیقرار می شود

دلی که گاهی تکیه به دیوار می شود

دلی که از نبودنت خیلی بیمار میشود

 دلی که گاهی خواستار دیدار میشود

دلی که هنوز نخفته ست بیدار میشود

وای دلی که از همه کس بیزار میشود
سامان ایرانی
غم نامه ها
1396/11/17
448

دلا در کنج عزلت بمیر

آه منت اغیار را مکش

آه حتی گر جان دادی

آه حسرت دیدار مکش

حتی ز برای سرگذاردن

آه منت دیوار را مکش

حتی اگر بی یار گشتی

آه منت هر یار را مکش

آی دلا بسوز و دم مزن

حرف از پشتی خم مزن
سامان ایرانی
دل نامه ها
1396/11/17
408

آه ای ماهی غمگین حوض کاشی من کجاست

آه ای ماهی رنگین حوض نقاشی من کجاست

میخوام مثل قدیما بشینم کنارش دردودل کنم

در جوار پاکش خانه ای بنا کنم ، آنجا منزل کنم

گهی توی خلوت حوض و طرح خانه غرق بشم

مجذوب آینه کاری ها و پنجره های پرزرق بشم 
 
سامان ایرانی
دل نامه ها
1396/11/17
460

ناله سر ده ای پرنده جای آواز 

شعری را بخوان که ندارد آغاز 

اگر به پایان رسد تکرار کن باز 

گذار دنیا هم کمی نوازد ساز

بماند حالم در دل تو چون راز  

بیا کنار من بشین جای پرواز  

بخوان ز دل تنگیها و حال بدم   

دمی بیا کنارم بامن بزن قدم   

کاش میشد نامه ای نویسم   

دهم به تو تا که به او رسانی   

تا گویم دلتنگتم ای یار جانی   

چگونه از یاد برمَت به آسانی   
 
سامان ایرانی
دل نامه ها
1396/11/17
541

سکوت کن ، اندر خویش بمیر
یاوه مگو بگذار خاموش باشم

اینجا بر همگان من ناشناسم 
بگذار در یاد همه فراموش باشم

مگذار که سفره ی دل بگشایم 
هم چون باری بر دوش باشم 

بگذار گهی گر یار صدایم زد مرا  
برای شنو سراپا گوش باشم 

اندر اوقات وصال دلبر و دلدار
ز عطرش مست و مدهوش باشم