bg
دسته ی کلاغ ها
شاعر :‌ عسگر بهمن یار
تاریخ انتشار :‌ 1392/11/05
تعداد نمایش :‌ 20

دسته ی کلاغ ها به کاظم ایرانی تیتر روزنامه های بعد از ظهر سده ی خنده های پوشالی واژه هایی پر از نداری و یأس سالهای گریز و بیزاری *** دردهایی بزرگ و انسانی مثل تنهایی و نمی دانم مثل سیبی که کال می افتد مثل زخم وقیح هوشیاری *** زندگی بودن و تباه شدن خودکشی در سکوت آینه ها خوابهای پریش بی خویشی پرسه در کوچه های بیداری *** صفحه ای از حوادث هپروت قصه ی مرد خواب و رویاها عشق درمنتها علیه جنون یاد عهد و حدیث دشواری[1] *** رد خون در مدار فاصله ها تیغ مرگ و رگ بریده ی شب انتشار ستاره ، عمق هوس انتشار انتشار تکراری *** ورق دفتری مچاله و له چند واژه قلم صدای سکوت کدئین شعر آخر خط لحظه لحظه هبوط اجباری *** ثانیه گرم خوردن دقایق تلخ[2] عقربه قهرمان این روایت تلخ هی رسیدن به اوج اوج هوس هی نگفتن دوباره دلداری *** خودخوری خودخوری همیشه عبث انتحارسکوت مشت به در حس افتادن از نفس برای هوس حس سرد قفس خودآزاری *** سایه های خمیده کرمهای سفید پک به سیگار در هوای کثیف بی تو هـ ... ـر... گـ ... ـز! همیشه تکراری خلسه های عمیق تو داری *** استکان تهی نوازش باد من تهی تو تهی ترانه تهی سرفه های مزاحم آب منی باز هم من ، دوباره بیزاری *** استغاثه گناه شرم هبوط هی رسیدن به اوج شرم سقوط آینه چهره ی شکسته ی من خودکشی در جهان زنگاری *** رقص پاییز شاخه ی خشک قاب بسته چنار چند کلاغ کات اکشن بگو حرکت قسمت من شده خودارضایی اضطراب گس شب ادراری *** جنس من جنس تو ترانه ی ماه بوسه های تو شرم روی سیاه ابتذال نئون بکارت شب خود زنی خود زنی پشیمانی *** جستجوی بلوغ شهر شلوغ واژه های شبیه اصل دروغ برزخ تن خدای تکراری بغض پاره هوای طوفانی *** درد شرم بلوغ زیر پتو[3] طی شدن در مسافت هپروت من تهی از من خیالی من سوختن در حریق نادانی *** کشف بودن جزیره ای تنها موج و صخره جنون ناپیدا شعرمرده شعورتوبه شده روزهای همیشه بارانی *** زندگی درجهان زنده به گور فیلم پورنو هوای شرجی منگ دستمالی شدن شکایت تن لاشه بودن عذاب طولانی *** شعر در چنگک فسانه و آه هی نگفتن دوباره از خود من حفظ حرمت صدای سرکش هیس! چله ی تن بلوغ عرفانی *** خودخوری خودخوری همیشه عبث درک مفهوم انتشار نفس کاروان سکوت بانگ جرس لحظه های همیشه زندانی *** عشق اول سکوت صاعقه نور شطح باران نوای نای حضور در پی شعرناب راه عبور مرده خورهای شعر خاقانی *** دکمه های گشوده سینه ی خاک فصل سرد فروغ غنچه ی خون ارتفاع حقیر بام عروج حس منفور باز عریانی *** در سکوتی به عمق بودن من در هوس در سراب خواهش من در منی خسته از تشابه من قصه هایی پر از پریشانی *** ای دوباره دوباره شعر شدن ای دوباره دوباره شعر شدن پشت شیشه هنوز منتظرند دردهایی بزرگ و انسانی *** رقص پاییز شاخه ی خشک قاب بسته چنار چند کلاغ کات اکشن بگو حرکت قسمت من شده خودارضایی اضطراب گس شب ادراری 1- ملول از همرهان بودن طریق کاردانی نیست بکش دشواری منزل به یاد عهد آسانی (حافظ) 2- خوردند ثانیه ها یک دقیقه را ( نصرت رحمانی) 3-0ترانه ی کافه گودو میثاق بنی مهد

تعداد تشویق کننده ها : 0
افرادی که تشویق کرده اند

ثبت نظر

نام شما
ایمیل شما
user image
نظر شما
عبارت امنیتی
لطفا عبارت داخل تصویر را وارد کنید


نظرات کاربران
user image
عباس حاکی
0
0

کارخوبی عرضه کردی  بهمن یا ر. آفرین.یک فیلمنامه کامل از زندگی خسته و بیزاری انسان وامانده در عصر سرگردانی....و همیشه با کات...که برای نفس کشیدن ، لازم است. دیر گاهی است که از شما کاری ندیده بودم . شعر داشتی  اما  «کار» نبود. از تو باید همین را انتظار داشت . شما و بنیامین خوب دارید کار می کنید.بی هیج ادعایی.... فراموش نمی شوی  بهمی یار.هیج وقت.

user image
ولی ا..شیخی مهرآبادی (دیوانه)
0
0

جناب آقای بهمنیارِ عزیز،سلام علیکم.بعد ازیک مدّتِ طولانی غیبت،واینک سروده ای به این زیبایی.به غیبتش می ارزد.جایی برای گِله، واینکه کُجا وچرا،باقی نمی گذارد .بسیار عالیست،زیبا،دلنشین وپُرمعنا ومملوازاحساس ناب. خسته نباشی.

user image
محمد فلاح
0
0

سلام آقای بهمن یار. کم پیدایی رفیق؟ از وضعیت سلامتی خود مارا بیخبر نگذار