این داد و بیداد دلم ، همراه ناله ، آه شد
اینجا گدای عشق هم،پیوسته چون یک شاه شد!
مرهم نبوده زخم را ، بیمار در دردش بماند
برگرد پیشم یار من، دل هم ز هجر آگاه شد!
15مهر92
سلام شهاب عزیز دست مریزاد
سپاس برای چشم رنجای که کرده اید....
دیریست که افتاده ز ما دور کَس ما در بی کس و کاری به سر آید هوس ما ما بلبل هجران زده ی بی شر و شوریم که کنج قفس نیست کسی دادرس ما با سلام و ادب و ارادت خاص به حضور لطیف استاد فانی عزیز! بنده تا هستم به اشعارتان ارزنده تان مشتاق و به نظرات سازنده تان محتاج هستم.
بزرگوار گرامی... از حضورتان خرسند شدم... برای شاگردی اینجا آمده ام و هرگز استاد نخواهم شد.ازینکه نوشته ناقابل ريال قابل اعتنایتان بوده خوشحالم
جناب آقای شکرنیا(فانی)سلام علیکم.دست شما بی بلا انشاءا...... بسیار زیباست .موفق باشید.
استاد گرامی درود بر شما... به توصیه دوستان ، دوبیتی ها را بیشتر می کنم تا شاگردی کنم و به بیشتر از دوبیت تبدیل کنم. از حضورتان و نگاهتان سپاسگزارم
درود
درود بر شما که رنجش به چشم داده و ناقابل را قابل دانستید
سلام و درود مرحبا دست مريزاد گل گفتي برادر ياعلي
درود و سپاس از حضورتان گل شنیدید... درس پس می دهیم اگر قابل باشیم
درود جناب فانی با بچه های کارگاه نقد شعر بحث سراین بود که غزلهایی که دوبیت بیشتر سروده نمیشن رو چه اسمی روشون بذاریم ؟! چون وزن دوبیتی "مفاعیلن مفاعیلن فعولن" هست !!! در صورتی که شعر هستن دو بیت هستن ولی دوبیتی نیستن یکی از دوستان پیشنهاد داد که اسم این غزل ها رو بگذاریم : غزل -دوبیتی به نظرم اسم جالبیه چون دوبیته و غزله !!!! به هرحال سوای این اوصاف از شعرتون لذت بردم مخصوصن اون بیت شاه و گدا موفق و پاینده باشین
درود بر شما که دقیق دیدید و دقیق اظهار نظر کردید. البته این نوشته ها قابل اعتنا نیستند ولی با حرفتان موافقم . بعضی اوقات انسان شروع به نوشتن غزل می کند و به هر دلیل نمی آید که نمی آید ، پس می شود دو بیتی ... باید فکری کرد!...