bg
مناجات - احوال زار
شاعر :‌ اکبر شیرازی
تاریخ انتشار :‌ 1392/07/13
تعداد نمایش :‌ 405

---

خدایا مست هستم یا خمارم  .............................   ببین احوال زارم
گره افتاده بدجوری به کارم  ...................................  ببین احوال زارم

زند خنجر به پشتم ناگهانی ........................  چه کس؟ آن یار جانی
لگدمال خیالات نگارم    .....................................  ببین احوال زارم

خدایا می زند هرکس به من چنگ ......................  زند بر پای من سنگ
تو گویی در میان کارزارم   ................................  ببین احوال زارم

دلم آشوب و حال من خراب است  ..................... غم من بی حساب است
شکسته شد دلم از روزگارم  .................................  ببین احوال زارم

گرفته در برم از هرطرف غم ............................. مصیبت ، درد ، ماتم
خدایا جز خودت یاری ندارم   ...............................  ببین احوال زارم

همیشه نوجوان بودم به بازار  ....................................  جوانی مُرد انگار
خداوندا خزان گشته بهارم  .....................................  ببین احوال زارم

من از این زندگانی سیر گشتم .................................. خدایا پیر گشتم
ز کف رفته همه تاب و قرارم ....................................  ببین احوال زارم

بباران بر سرم باران رحمت  ..................................... نجاتم ده ز تهمت
مرا با دیگران باشد چکارم .....................................   ببین احوال زارم

خدایا گر دری بندی ز حکمت ................................ اگر افتم به زحمت
به درهای دگر امیدوارم ........................................  ببین احوال زارم

اگر درها همه بستی به رویم ................................. غمم را با که گویم؟
امورم را به دستت می سپارم  ..................................  ببین احوال زارم

دلم آشوب و حالم شد پریشان  ............................  رسیده بر لبم جان
بمان یارب همیشه در کنارم  ..................................  ببین احوال زارم

تعداد تشویق کننده ها : 0
افرادی که تشویق کرده اند

ثبت نظر

نام شما
ایمیل شما
user image
نظر شما
عبارت امنیتی
لطفا عبارت داخل تصویر را وارد کنید


نظرات کاربران
user image
محمد محسن خادم پور
0
0

سلام جناب شیرازی عزیز ببین احوال زارم تلاش شما ستودنی است موفق باشید

user image
اکبر شیرازی
0
0

درود بر جناب آقای خادم پور عزیز

متشکرم از محبت شما

خدا شما را حفظ کند

user image
ولی ا...شیخی مهرآبادی(دیوانه)
0
0

جنابِ آقای شیرازی عزیز،سلام علیکم.

من کاری به بقیه ی محتوای سروده ندارم. ولی آقای شیرازی واعتراف به پیری؟ حاشا وکلا.... یاللعجب. اما دوپیشنهاد یک: (شکسته دل چنین از روزگارم). به جای (شکسته شددلم از روزگارم). دو:(ولی بر رحمتت امیّدوارم) به جای(به درهای دگر امیدوارم)

مختارید....یاعلی..

user image
اکبر شیرازی
0
0

آقای شیخی گرامی درود بر شما

آ........ه ، دست بر دلم نگذار .... بعضی وقتا آدم با یه حرف یا یه کار یه یک نظر یا یک نگاه ...... یه عمر پیر میشه ..... بله من اولین بار است به پیری اعتراف می کنم .

اما در مورد پیشنهادات شما :

با اولین پیشنهادتون موافقم راستش این مصراع را دو سه جور نوشتم مردد بود که بالاخره این را انتخاب کردم  که یکیش شکسته دل شدم از روزگارم بود بنابراین با پیشنهادتون موافقم .

با پیشنهاد دومتون مخالفم چون من در این بیت و بیت بعدی نیم نگاهی به ضرب المثل خداگر زحکمت ببندد دری زرحمت گشاید در دیگری داشتم که درهای دگر را برای نزدیکتر شدن شعر به آن ضرب المثل انتخاب کردم . ضمن اینکه در بیت بعدی خواستم بگویم اگر همه ی درها بسته شد چه ....

در هر حال از اینکه در اشعارم دقت می کنید و پیشنهاد می دهید سپاسگزارم .

زنده باشید و برقرار

user image
عباس حاکی
0
0

اکبرآقا...چه شده ؟

تو حال زار ؟  مگر ممکنه؟  همیشه شادی و خوش حرف و خوش بین...مگر مبشه  حالت زار باشه؟ یا می خواهی خدار را امتحان بکنی..نه زار هستی و نه حال زار داری...چرا داری شلوغ می کنی

اما  مستزاد های جالبی می سازی  احسنت.

user image
اکبر شیرازی
0
0

درود بر استاد عزیزم حاج عباس آقا

حق با شماست ، به من نمی آید .... ولی استاد شما خوب درک می کنید که طبیعت ما آدما طوری ساخته شده که ممکن است کوه مشکلات خم به ابرویش نیاورد ولی نگاه طعنه آمیز ، بدبینی و نیش ممکن است از پای درش بیاورد .

وای استاد ، من بخواهم خدا را امتحان کنم ؟ استغفرالله !! خدایی که در بحرانی ترین شرایط چنان دستم را گرفته که گویی بر قالیچه ی سلیمان نشسته و از فراز جهنم گذشته ام ...... نه استاد عزیز فقط خواستم خودم را برای خدا لوس کنم که در بحرانها و ناراحتی ها و مشکلات توجهش از من کم نشود.

استاد من از روزی که شروع به نوشتن شعر کردم زیر نظر شما و با نظارت شما بود ، بنابر این اگر قابل بدانید شاگردتان هستم . اگر پیشرفتی باشد مدیون شما هستم و اگر ضعفی داشته باشم ، از تنبلیِ خودم است .

خدا شما را برای ما حفظ کند

user image
رعنا امیریان
0
0

نمیدانم که اینک در چه حالی زکار عشق مستی، یا خماری به تو گفتم که می بازی در این عشق ولی گفتی خودت اهل قماری شدم از تو کمی رنجیده خاطر و گفتم من ندارم با تو کاری ولی دیدم که از مردی به دور است کنم پیری رها با آه و زاری دوباره آمدم در خانه ی خود کنم با شعرهایم خانه داری

user image
اکبر شیرازی
0
0

 

من از گردان گردون ناله دارم

دلی در سینه همچون لاله دارم

تاسی می کنم بر طاهر امشب

که حالی همچو طاهر واله دارم

"بسازم خنجری نیشش ز فولاد"

که در چشمم غمی صدساله دارم

به راه دیگران کاری ندارم

که در راه خودم صد چاله دارم

 

user image
رضا کریمی
0
0

سلام ودرود بر شما ؛

جناب شیرازی عزیز، مستزاد زیبا و جالبی است. احسنت.

user image
اکبر شیرازی
0
0

درود بر آقای کریمی

متشکرم از لطف شما

زنده باشدی

user image
مریم شیخی
0
0

درود جناب زند دست مریزاد

user image
اکبر شیرازی
0
0

درود بر خانم شیخی گرامی

متشکرم از لطفتون

سلامت باشید

user image
سیــٌـد محمـٌـد مهـــدی فقــــــیــه
0
0

جناب شیرازی

////////////////// بزرگوارم

سلام

بسیار به فیض رسیدم در محضرتان می آموزم

پایدار باشید

user image
اکبر شیرازی
0
0

جناب آقای فقیه بزرگوار

قربان درس پس میدیم ما

سلامتی و شادی برایتان آرزوی می کنم

user image
دادا
0
0

درود بر جناب شیرازی بزرگوار قلم توانا و کلام روانتان بر شیرینی سخن می افزاید و طبعتان دلنواز است.

user image
اکبر شیرازی
0
0

جناب دادای عزیز

از نگاه شما متشکرم این از لطف شماست

زنده باشید

user image
آرزو حاجی خانی
0
0

سلام و درود شاعر گرامی سپاس از خلق این زیبایی

user image
اکبر شیرازی
0
0

درود بر خانم حاجی خانی عزیز

تشکر از نگاه زیبابین شما

سلامت و تندرست باشید

user image
رویا دل آرام
0
0

خدایا کنم در حق او دعایی
که در آری او را از پریشانی
چو دیده اندکی ناملایمات
گشته پیر و زار و بی تاب

user image
اکبر شیرازی
0
0

رویا خانم سلام

به غزلسرا خوش آمدید

شما که اهل شعر هستید لطفا در سایت عضو شوید و بنویسید تا با کمک اساتید اشکالاتتان رفع شود و شاهد اشعار زیبایی از شما باشیم.

از شعر و دعای خیرتان متشکرم

تقدیم می کنم به شما بخاطر سرودن این دوبیتی زیبایتان اول دو بیتی شما را با اجازتون یه کمی تغییر میدم تا وزن و قافیه اش درست شود :

خدایا می کنم بهرَش دعایی

بده او را ز این حالش رهایی

چو دیده اندکی نا مهربانی

فتاده بر سرش فکر جدایی

و حالا جواب به این دعای زیبای شما:

برایم یک دعا کردی چه زیبا

برای این ضعیفِ ناشکیبا

خدا یاری کند آزاد گردیم

از این دنیای مکار و فریبا

زنده و سلامت و شاد باشید

منتظرتان هستیم در سایت

user image
عیار
0
0

سلام و درود بسيار زيبا بود ولي از شما اين اشعار بعيده شما هميشه پر انرژي و شاد و سرزنده بوديد و هستيد سلامت باشيد انشااله ياعلي

user image
اکبر شیرازی
0
0

سلام بر عیار عزیز

متشکرم از لطف شما

بعضی وقتا آدم واقعا کم میاره

نشاط و سلامتی برای شما آرزو می کنم

--- در حال تست و رفع اشکال دسترسی اکانت یکی از دوستان بودم که با نام او ارسال شد  که از شما و ایشان عذر میخوام ---

user image
علی بیانی
0
0

یک بداهده تقدیم شیرازی گرامی اول باید عرض کنم که بداهه را نقد وزن نیست تو میگفتی دل بی کینه داری دل زیبا تر از آیینه داری ولی امروز احوال تو خواندم هزار ناگفته ها در سینه داری سلام شیرازی گرامی درود بر شما خواندم و لذت بردم  همیشه شاد و بر قرار باشی بزرگوار

user image
اکبر شیرازی
0
0

سلام بر علی آقای عزیز

متشکرم از بداهه زیبایت

بداهه با بداهه شعر با شعر ..... : :) تقدیم به شما :

دلی دارم دلی بی کینه و صاف

دلی چون آینه ، زیبا و شفاف

دلم سرشار از ناگفتنی هاست

بلی در حق او گردیده اجحاف

user image
علی بیانی
0
0

من بی جواب نمیگذارم شیرازی عزیز :) غمی در سینه داری مثل یک راز ... که با هرکس نباید کرد ابراز... ولی از عمق حرفای تو خواندم ... امان از دلبران شهر شیراز !!!  

user image
اکبر شیرازی
0
0

سلام ممنونم از لطفت

ببخشید ناخوش احوال بودم دیر جواب میدم

"من از بیگانگان هرگز ننالم"

که اخلاق خودم گردد وبالم

همیشه ناشکیبایی کند دل

از این رو اینچنین افسرده حالم

user image
رعنا امیریان
0
0

دلی از سینه ات کندی و رفتی به من دادی تو صد پندی و رفتی میان اشکهایم غرق بودم زدی بر من تو لبخندی و رفتی

user image
اکبر شیرازی
0
0

---

به زیر دست و پا افتاده این دل

ندیده از تمام عمر حاصل

دل غمدیده لبخندش کجا بود

زهی فکر و خیالِ پوچ و باطل

user image
رعنا امیریان
0
0

زدی پا بر دل داغون و زارم به جمع دوستان کردی تو خوارم دروغ دیگری پیدا نکردی؟ که گفتی من شما را دوست دارم!

user image
اکبر شیرازی
0
0

-

من و پا و زدن بر یک دل زار؟

مرا نشناختی ای دوست انگار

دروغ از من کسی آیا شنیده ؟

نگو!! از این سر من دست بردار

user image
رعنا امیریان
0
0

اگر من از سرت دستم بدارم روم اندر پی این کار و بارم تو می آیی سراغم ، باز هم تو و می گویی کجا بردی قرارم ، کنون من می روم دنبال کارم تو هم دستت بدار از حال زارم جوابت را دهم اینبار گر تو بیایی و بگویی: ای بهارم.....

user image
اکبر شیرازی
0
0

-

همیشه میل خود برداشت کردی

تو زن هستی ولی انگار مردی

اگر گفتم از این سر دست بردار

به من وارد نکن احساس سردی

مرادم آن دروغت بود ور نه

کنم خواهش تو را تا باز بازگردی

user image
رعنا امیریان
0
0

من از دست تو بدجوری غمینم هجوم آورد غم زد بر زمینم اگر دیوانه ام یا زار و مستم ببخشا من ولی اینم. همینم

user image
اکبر شیرازی
0
0

-

بیا حالا درستش کن که انگار

شدیم اینجا یه چیزی هم بدهکار

جوانی شاد بودم یادتان هست؟

ببین بر پیریِ خود کردم اقرار

user image
رعنا امیریان
0
0

به من چه گر شما پیر و نحیفی ز اندوه و جفا زار و ضعیفی مگر من برده ام سنّت به بالا؟ تو که انسان دانا و شریفی!

user image
اکبر شیرازی
0
0

-

بزن بر کوچه ی چپ مشکلی نیست

بزن ویرانه کن اینجا دلی نیست

من از باران تهمت پیر گشتم

وگرنه سن حریف قابلی نیست

 

 

user image
فاطمه جهانبازنژاد
0
0

درود بر جناب شیرازی عزیز   ژرف‌ یافت‌ها‌ی درونی شاعر به حلول زیبای کلمات رسیده و مخاطب را با خود همراه ساخته است. و دیگر اینکه: تا کلمه هست شاعر زیر بار هیچ اخمی قد کج نمی کند.    .   مثل یک شاگرد کوچک به پیشواز شعرتان آمدم و دستبوسی مرام تان با مهر و فروتنی فاطمه جهانبازنژاد