روی میزِ باریکی
طولِ دنیا
به عرض میرساند آلت فعل را
و ترازو بر دست
میکند غربال ، راهیان آخرت را
و آسی که رو در رو
رو میکند روبهی رمال
در ششمین روز خلقت
پرگاریست که میکشد دایره خودی ها را
تنگ ، تنگ تر از شرمگاه نابالغی
و از پشت صورتک پیداست هنوز
جنجال خفتگان بی تناسب
و نسبتی نیست ، ایشان را با ورجاوند بودن
بی هنایا ست چه
پس میشود دلهایشان تنگ
که نیست دگر کیسه توتون و بطری ها در دست