bg
دالان سنگی
شاعر :‌ فرنگیس رزمی نژاد
تاریخ انتشار :‌ 1392/02/28
تعداد نمایش :‌ 274

در انتهای دالان سنگی

داشتم احساس دلتنگی

نشانه کوچه وفا گم کرده ای

فراموشم کردی

 

چومار سیه به قلبم زخمی آموختی

از ویرانه قلبم رخت بر بستی

فراق و مهمانم کردی

 

وایی از این دخمه که حجره ندارد..

کاش.. حیاط خانه اندوه

درِ دیگری داشت

 

تا غصه ها از آن بیرون کنم

در با غچه قلبم

گل یاس امید

به جای رزسیاه غم

 

بکارم

 

شاید در بین

ابر های سیاه

آفتاب داغ

دیدگانت را بیابم

افسوس که

ظلمت است

ویاس و نا امیدی..

افسوس!!!!!!!مهتاب شب تارم باش یا علی مولا

تعداد تشویق کننده ها : 0
افرادی که تشویق کرده اند

ثبت نظر

نام شما
ایمیل شما
user image
نظر شما
عبارت امنیتی
لطفا عبارت داخل تصویر را وارد کنید


نظرات کاربران
user image
فاطمه مرادی
0
0

سلام خیلی زیبا بود واقعا خسته نباشید

user image
شهرام زارعی
0
0

سلام آفرین ! کوتاه  بنویسید

user image
اکبر شیرازی
0
0

سلام

زیبا بود خانم رزمی عزیز

یکی دو نکته:

چومار سیه به قلبم زخمی آموختی

یعنی چه ؟ مار سیاه به قلب می آموزد ؟

فراق و مهمانم کردی

چه معنایی دارد؟

وایی از این دخمه

هم به نظرم باید باشد

وای از این دخمه

سلامت و شاد باشی