bg
فرزند مریم
شاعر :‌ عسگر بهمن یار
تاریخ انتشار :‌ 1391/09/13
تعداد نمایش :‌ 14

 

گم گشته ای مثل منی مرده ! صدایی سرکش وبم!

گم گشته ای در کوچه های واپسین دیدار ماتم

در تابلوی بی امتداد این جهان ، بی وسعت و مرز

افتاده ای بر روی نقشه ،مثل اقلیمی پر از غم

مانده فقط چندین هزار آیینه ی کور و شکسته

از تو،میان صفحه های خونی دوران مبهم

در دیر یاسین ، در کفر قاسم ، جنون آتش و خون

در سرزمین آفتاب و روشنی ، نسبیت جنگ و جهنم

ویران سرای کاخ ها و کوشک های نسل قابیل

بانگ رحیل کاروان ها،خسته از کشتار عالم

در خون شناور صد هزاران باغ نرگس

در کوره ها  میسوزد از تب ، خاک و شبنم

مصلوب می گردد تن خورشید صدها بار دیگر

در غربت آلاله ها ،در جلجتا  ، فرزند مریم

تعداد تشویق کننده ها : 0
افرادی که تشویق کرده اند

ثبت نظر

نام شما
ایمیل شما
user image
نظر شما
عبارت امنیتی
لطفا عبارت داخل تصویر را وارد کنید


نظرات کاربران
user image
رعنا امیریان
0
0

سلام آقاي بهمن يار بزرگوار

بسيار عالي نوشته ايد

خيلي خيلي خوشم آمد

دست مريزاد

 

user image
شبير
0
0

سلام و درود استاد بهمنیار گرامی مثل همیشه اشعار شما متفاوته عالی بود قربان

user image
اکبر شیرازی
0
0

سلام

احسن خیلی زیبا بود آفرین

user image
کریمی
0
0

سلام و درود بر شما ؛

سروده جالبی است. آفرین.

user image
شهرام زارعی
0
0

سلام شعر پر محتوایی ست اما پر از شکست وزنی ست مثلا مصرع در خون شناور، اصلا یک رکن کم دارد با احترام

user image
رعنا امیریان
0
0

سلام عسکر آقا

دای بیزی سوروشمورسوز

بیر بیزلره ده باش وورون..

user image
علی بیانی
0
0

درود ها بر شما بهمن یار عزیز غزلهای شما واقعا خواندنیست