شب لیدی گاگا! کافکا! شب مردن ! شب احیا!
شب کابوس پی در پی ! شب خون در گوئر نیکا !
حراج مرگ در پاریس! صدای جیغ بوف کور!
دز وحشت ! سه قطره خون !نمایشنامه ی لورکا!
هزاران شرح بی مورد ! هزاران بغض نامیرا !
هزاران سایه ی سنگی ! رنه ماگریت و صد رویا !
حباب مرگ اسطوره ! سوار کشتی ارواح !
تصوف نامه ها خالی ، از این اشراق بی معنا
خیابانها چراغانی ! غزلها در سماع خواب
به فتح گریه می کوشم در این آشوب و واویلا
هزار و دومین شب را حکایت می کنم با خود
گلویم می شود خسته از این تکرار و این شبها
"در این آفاق ظلمانی ، چنین بیدار و دریاوار"
به روی تخت خوابیده ، تن خورشید وحشت زا