bg
نا میرا
شاعر :‌ عسگر بهمن یار
تاریخ انتشار :‌ 1391/09/12
تعداد نمایش :‌ 23

 

شب لیدی گاگا! کافکا! شب مردن ! شب احیا!

شب کابوس پی در پی ! شب خون در گوئر نیکا !

حراج مرگ در پاریس! صدای جیغ بوف کور!

دز  وحشت ! سه قطره خون !نمایشنامه ی لورکا!

هزاران شرح بی مورد ! هزاران بغض نامیرا !

هزاران سایه ی سنگی  ! رنه ماگریت و صد رویا !

حباب مرگ اسطوره ! سوار کشتی ارواح !

تصوف نامه ها خالی ، از این اشراق بی معنا

خیابانها چراغانی ! غزلها در سماع خواب

به فتح گریه می کوشم در این آشوب و واویلا

هزار و دومین شب را حکایت می کنم با خود

گلویم می شود خسته از این تکرار و این شبها 

"در این آفاق ظلمانی ، چنین بیدار و دریاوار"

به روی تخت خوابیده ، تن خورشید وحشت زا 

تعداد تشویق کننده ها : 0
افرادی که تشویق کرده اند

ثبت نظر

نام شما
ایمیل شما
user image
نظر شما
عبارت امنیتی
لطفا عبارت داخل تصویر را وارد کنید


نظرات کاربران
user image
اکبر شیرازی
0
0

عجب اشعار زیبایی عجب ذوقی عجب شوقی

فضای دیگری رفتی تو با این ابتکاریها

********************

سلام آقای بهمن یار خوش آمدید با این شعر زیبا

user image
رعنا امیریان
0
0

سلام آقاي بهمن يار

خوش گليبسيز

صفا گتيريبسيز

user image
فرشته محمدی
0
0

سلام اول خوش آمد میگم... و باید بگم که شعرتون زیبا بود...ولی من شخصا ازقسمت ابتدایی شعر زیاد سر در نیاوردم...شاید چون سنم کمه و از چیزهایی آگاهی ندارم! اما بیت: هزار و دومین شب را حکایت می کنم با خود گلویم می شود خسته از این تکرار و این شب ها خیلی زیبا بود و اشاره ی زیبایی هم به داستان هزار و یک شب داشت جسارتم رو میبخشید موفق باشید  

user image
کریمی
0
0

سلام و درود بر شما  دوست گرامی؛

سروده ی جالبی است.

به جمع دوستان خود خوش آمدید.