لگد بزن لگد بزن به زیر بخت بد بزن
رها از این سیاهیا به کینه و حسد بزن
بخون بخون که بشنوم کنارمی و زنده ای
برای مرگ گریه ها تو یک نقاب خنده ای
منم منم که بی کسی اسارتی است به گردنم
تویی که می زنی به شب تابش ماه شو بر تنم
دیدنی ام خواستنی ام اگرچه که شکسته ام
با همه اوج درد و غم راهو به ضجه بسته ام
لگد بزن لگد بزن به زیر بخت بد بزن
رها از این سیاهیا به کینه و حسد بزن