bg
چله نشستن پاییز!
شاعر :‌ koorosh behzad
تاریخ انتشار :‌ 1400/04/30
تعداد نمایش :‌ 118

 

گل رفته از رخ خاک؛ رخسار درد، دارش !

بی گل گرفته ماتم؛ پاییز روزه دارش !

هنگامه ی نماز و زرد است روی ماهش!

آن، اشک(ی) های های و این حال داغدارش !

 

اندوه دوستان، بین؛ در، برگ ریز (ی)پاریز !

حلاج، خوانده ذکری؛ از روح سربه دارش !

 

 

 

خرما پزان خورشید؛ خوان خداست برما!

گویی، ولی نخواندی؛  پایاب پرده دارش !

فردا، خزان مرگ و دیروز، نوبهاری !

چرخ زمان، گواهی؛  برعمر بی دوامش !

 

پاییز، سایه ای کاشت؛ بر چشم ترک شیراز !

برلب رسان، خدا را ! لبهای سایه دارش !

یارب؛ تفقدی کن ! در این فراق دوران !

یا عشوه ی حرامش ! یا زلف تابدارش ؟!

 

 

احوال بیشه گریان؛ از، باد(ی) برگریزان !

شعری نوشته بهزاد؛ برخاک ریشه دارش !

بوده، شفای جان ها؛ هر ذکر  ذوالجلالش !

یا ذوالجلال الاکرام؛! باز آ، و زنده دارش !

تعداد تشویق کننده ها : 0
افرادی که تشویق کرده اند

ثبت نظر

نام شما
ایمیل شما
user image
نظر شما
عبارت امنیتی
لطفا عبارت داخل تصویر را وارد کنید


نظرات کاربران