دلت را گه گاهی می شکنند مبادا که ذره ای اعتراض کنی ریشه ات را گهی میسوزانند مبادا احساس انقراض کنی ز روی احساست رد میشوند به آسانی و سان نوش آب آری سخت است تا که بروی با بغض و آه بر دوش خواب
ﺯﻳﺒﺎﺳﺖ....ﺯﻳﺒﺎ
جناب آقای سامانِ ایرانی عزیز، سلام علیکم. ................................. دستمریزاد بزرگوار.........قصدمان باید براین باشد که انجمن هارا(هرچند مجازی)تبدیل بنماییم به کلاسهای (تبادل وتجربه)وهرکس ازدوستانِ عزیز هم که نظری برسروده ی دیگران می نویسد،با این نیبت باشدولاغیر...سروده هایتان راخواندم،ولی نمی دانم که اصولاً (نقد) رامی پذیریدویا.........؟اگر دوست داشته باشید....انشاءا.....دراینده....شادباشید