بنام نگارگرعشق.............
.................................................................
یَا مُقَّلِبَ الْقُلُوبِ وَالْاَبْصَارْ *یَا مُدَبِّرَاللَیْلِ وَالنَّهَارْ *یَامُحَوِّلَ الْحَوْلَ وَالْاَحْوَالْ *
حَوِّلْ حَالَنَا اِلَی اَحْسَنِ الْحَال
....................................................................
تبریک به جهتِ میلادِ فرخنده ی دُختِ گرامی پیامبرعظیم الّشأن ....وبهترین برگزیده ی خداوندِ تبارک وتعالی(صلوات الله علیهما)..روزِزن....ومادر...وایضاً فرارسیدنِ نوروز...وبهار...به همه ی عزیزانِ هموند....
شکرخداوندِرحمان ورحیم را....که سالی دیگر، از مصاحبتِ شما گرامیان...بهره بردم...وتوانستم بیاموزم ازمحضرِ تک تکِ شما بزرگواران...وجادارد که به عنوانِ کوچکترین عضوِ(کلبه)..تشکّر بنمایم ازهمگی که با اینکه هرکدامِ ازشما می توانستید...وقتِ گرانبهای خودرابه شکلِ دیگری بگذرانید.....با سعه ی صدر...به نوعی (صله ی رحم) نمودیدو....(کلبه )و(کلبه نشینان) را، موردِ لطفِ خودقراردادید.
گرچه (شاید) به (کمیّت)..اندک...ولی (به کیفیّت)....بسیار بودیم و.....محفلی دوستانه داشتیم.
حضورِ مداوم...ودلگرم کننده ی (جناب استادحاکی عزیز)...وهمه ی شما بزرگواران...غنیمتی بود که درسالی که گذشت...نصیبمان شد....و،جناب آقای بزرگ نیای عزیزودیگردوستان هم....سرافرازمان فرمودند...وافتخار دادند به(اهالی کلبه).
برای همه ی شما بزرگوران...سالِ جدید را... سرشارازشادی ، سلامت وسعادت، آروز می نمایم، .
(اُوصِیکُم عِبَادَاللَّه وَنَفسِی بِه تَقْوَاللَّه)
...............................................
همه ی ما براساسِ سنّت ها...لحظه ی تحویلِ سال راکنارِ سفره ی (هفت سین) می نشینیم...قرآن می خوانیم...ودعا می کنیم برای خانواده واحیاناً هرکسِ دیگری که موردِ نظرمان باشدوچه زیباست ان لحظه که به دور ازهمه ی ظواهر(شاید) وازصمیمِ قلب چنین کاری انجام می دهیم...خدای انشاءا....تمامِ حاجاتِ خیرتان رابراورده سازد ..که(اَفْضَلُ الْعِبَادَۀِاَلدُّعَا).......
وچه زیباتراست اگر یادی بیاوریم ازانهایی که دراین لحظه ،به هردلیل دربیمارستانها ویادرخانه ها، اسیرِ بسترِ بیماریند..ودعا بنماییم برای شفاءِ انها..پیرمردان وپیرزنانی که (شاید) به دلیلِ بی مهریِ ،ویابی معرفتی....ویابی غیرتی اطرافیان.....درخانه ی سالمندان، چشم به راهند.....یادبیاوریم از همه ی آنهایی که به دلایلِ جسمانی...در(سرای معلولین)...گرفتارند و...مثلِ ماوبچّه های ما..نمی توانند ، درکناردیگران....عیدرابگذرانندونیّتمان این باشد که درتعطیلات نوروز...با یک جعبه ی شیرینی ودسته ای گل.....نصفِ روزی رادرکنارشان باشیم..وشادشان بنماییم...ودعای خیرداشته لاشیم برای همه ی مسافران.....خانواده های چشم به راه......وعلی الخصوص دعابنماییم جوانانی را ...(اعّم ازدختروپسر) .....که دوست دارند...زندگی را...خانواده را....بچه را....ولی، ...محرومندازین نعمات الهی....(که عمده ترین دلیلِ آن بیکاری ست)وصد البته خیلی کارها ودعاهای دیگری که می توانیم انجام بدهیم به جهتِ خشنودی خداوند وبندگانِ خدا......
و بهترین دعایی که می توانیم داشته باشیم.....آرزو برای فرجِ آقا ، حضرتِ صاحب وَالعصر (صلوات الله علیه) می باشد...انشاءا.....نصیبمان باشد که دررکابش، قدم برداریم درانجام اوامرخداوند ویا، لااقل...ازمنتظرانِ واقعیش باشیم...........(آمین)
........................................................
صدشُـکر که هردَم، زِتوبرمـا، نظری هست
وَز سایه ی لطفت، به سرِ ما، اثری هست
اردیـده توپنـــــهانی اگر، گـاه بـه گــــــاهی
برکوچه ی مـا دلشدگانت، گُــــذری هست
گوینـــــــد بیـایی تواگر، غنـچه شـــــــکوفـد
برشاخه ی گل، بلبـلِ پُرشوروشری هست
دنیـا چوگلســـــتان ودرآن، میوه ی انصـاف
وَزعدلِ توبَر، شـــاخِ شـجر، بـاروبَری هست
برروی کسی، بســــــته نگردد دَرِ اُمّیـــــــد
کزخـانـه ی دادِ توشــــــها، بـازدَری هست
حرفی نزنـد کس زِغـــم و،غصّــــــه وانـدوه
تـاحرف وحدیثِ لبِ همچون،شِـکری هست
تشویشِ قفس، دردلِ مُرغی نَبُوَد هیـــــچ
برقلّـه ی قـاف اَرنظرش، بـال وپری هست
تـاچنـــــد بگریَم ،شب وروز ازغمِ هجــــــرت
تـاچند بگویم، کـه دراین دل،شرری هست
من منتظرو، دیـده بـه راهت، کـــه بیــــایی
تادردلِ من،شوری وهم،چشمِ تری هست
جان می طلبی ازمن اگر، این توُ این جان
مُزدِ قـدَمت خواهی اگر،بــاز سری هست
گرکورشوددیــده چنــــان، دیده ی یعقوب
یوسـف چوتویی، بـازاُمیــــدِ دگری هست
جُزصـــبرمرا، چاره ی دیگر، چـه توان کرد
گوینــد کـه درصبر، نویـــــدِ ظفری هست
عیبم منمـا،زین کــــه بوَد،عشقِ توفخرم
(دیوانـه)ترازمن، مگرآیـا بشــــری هست
.......................................................
بهاران برهه ی شما عزیزان، خجسته باد،التماس دعا....(دیوانه)