bg
حس مشترک
شاعر :‌ عنایت اله کرمی
تاریخ انتشار :‌ 1395/10/16
تعداد نمایش :‌ 350

نگاهِ پنجره ها رو به باغ پاییز است کویرِ خاطره در آرزوی کاریز است قطارِ عاشقی در پیچ و تاب کوهستان شلان و غمزده با بادها گلاویزاست شغالِ باغچه گلِ یاس را نمی فهمد بهای اطلس و کرباس را نمی فهمد درختِ خشکِ رسیده به آخرِ خط زبان اره و احساس را نمی فهمد کتاب قصۀ ما از وسط ورق خورده سوارِ نازشِ ما ره به ناکجا برده سوار نازشِ ما در کشاکشی مبهم به ضربِ دشنۀ نامردی از قفا مرده کجایِ حسِ کبوتر به باز می ماند چه کس به مردۀ کافر نماز می خواند بچرخ حس مشترکی در نیاز پیدا کن کدام خرمگسی شرح راز می داند بجای دل ، فقط دستها بسوی خداست گدایِ منتظرِ شاه در مسیرِ خطاست شکاف دیده و دل آنچنان گشاد شده که ردِ پایِ هوا ، از درون آن پیداست کنارِ آه نشستیم و مستِ خواب شدیم در آبِ بیم ، همه خانمان خراب شدیم تمام خرمن خود را به باد بخشیدیم رضا به کارِ قضا ، کاملا مجاب شدیم قطارِ عاشقی شاید دوباره برگردد بشرط اینکه هوا گرم و تازه ترگردد سوار نازشِ ما در کشاکشی دیگر بدست همتِ ما صاحبِ ظفر گردد

تعداد تشویق کننده ها : 0
افرادی که تشویق کرده اند

ثبت نظر

نام شما
ایمیل شما
user image
نظر شما
عبارت امنیتی
لطفا عبارت داخل تصویر را وارد کنید


نظرات کاربران
user image
اردشیر بزرگ نیا
0
0

درود بر جناب کرمی عزیز شعر معنا گرا و بسیار زیبائی سرودید دستمریزاد خواندم و لذت بردم سپااااااااس به نظرم میرسه که برخی از ابیات نیاز به ویرایش وزنی دارد براتون آرزوی سلامتی و شادکامی دارم قلمتان نویسا

user image
عنایت اله کرمی
0
0

سلام و عرض ادب جناب بزرگ نیای عزیز از حضور و اظهار لطف جنابعالی سپاسگزارم اگر دقیقا به ابیات مورد نطرتان اشاره بفرمائید ضمن تشکر و قدردانی با کمال میل اصلاح خواهم کرد پیروز و پاینده باشید

user image
اردشیر بزرگ نیا(پاسخ به نظر عنایت اله کرمی )
0
0

درود بر جناب کرمی عزیز بنده رو ببخشید که دیر پاسخ این کامنتتون رو میدم . استاد شیخی عزیز زحمت کشیدند و فرمودند شما هم به خوبی ویرایش فرمودید چون مطمئنم بزرگواری شما آنقدر زیاد است که جسارت های بنده رو خواهید بخشید خدمتتون عرض میکنم که مصرع "درختِ پیری که رسید به آخرِخط" هنوز با وزن شعر که مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن است فاصله دارد مثلاً اگر بشود "درخت پیر که دیگر رسیده آخر خط" وزن رعایت شده باید اعتراف کنم که این شعر یکی از چندین شعر زیبایی است که از شما خوندم و لذت بردم به غیر از معانی زیبا و دلنشین و استعاره های زیبایی همچون کویر خاطره یا نگاه پنجره ، دو قافیه بودن بند چهارم نیز زیبائی این شعر رو صد چندان نموده باز ،نیاز ، راز و میماند ، میخواند ، میداند بزرگوار جسارت بنده رو ببخشید براتون آرزوی سلامتی شادکامی دارم

user image
احمدرضاخانمحمدی(الف.راهی)
0
0

سلام بر شما حناب کرمی عزیز زیبا سروده اید . بر قرار و سلامت باشید

user image
عنایت اله کرمی
0
0

سلام و عرض ارادت جناب خانمحمدی عزیز ممنون حضور و محبت جنابعالی هستم سربلند باشید

user image
اکبر بهرامی
0
0

جناب استاد کرمی عزیز و بزرگوار سلام و علیکم . با محتوا ،زیبا ،دلچسب و روح نوازسروده اید برقرار باشید.

user image
عنایت اله کرمی
0
0

سلام و عرض ارادت دارم جناب بهرامی عزیز از حضور مهربانانه و لطف همیشگی جنابعالی سپاسگزارم پاینده باشید

user image
ولی ا...شیخی مهرآبادی(دیوانه)
0
0

جناب آقای کرمی عزیز، سلام علیکم. .................................................... خحسته نباشید بزرگوار........مضامین بسیار زیبا ودلنشین هستند...ولی همانطور که جناب بزرگ نیای عزیزفرمودند......بعضی مصارع....احتیاج دارند به نگاهی دوباره.....مثلِ مصرعِ پنج/////هفت......نُه...یازده...هفده...و و و .ببخشید بربنده .....موفق باشید

user image
عنایت اله کرمی
0
0

سلام و عرض ادب جناب استاد شیخی عزیز ممنونم از محبت و راهنمایی جنابعالی در اکثر مصارعی که اشاره فرمودید تغییراتی را به شکل زیراعمال کرده ام که اگر جایگزین بشود موجب تشکر و قدر دانی است: قطارعاطفه نگاهِ پنجره ها رو به باغِ پاییز است کویرِخاطره در آرزوی کاریز است قطارعاطفه ، درپیچ و تاب کوهستان شلان و غمزده با بادها گلاویزاست شغالِ باغ ، گلِ یاس را نمی فهمد بهای اطلس وکرباس را نمی فهمد درختِ پیری که رسید به آخرِخط زبان اره و احساس را نمی فهمد کتاب قصۀ ما ازوسط ورق خورده سمندِ بهجتِ ما ، ره به ناکجا برده سوارِ نازشِ ما در تنازعی مبهم به ضربِ دشنۀ نامردی ازقفا مرده کجایِ حسِ کبوتر به باز می ماند چه کس به مردۀ کافر نمازمیخواند بچرخ و حس غَنا در نیاز پیدا کن کدام خرمگسی شرح راز می داند بجای دل نِگهِ دستها بسوی خداست گدایِ ملتمسِ شاه ، درمدارِخطاست شکاف دیده و دل آنچنان گشاد شده که ردِ پایِ هوا ازدرون آن پیداست کنارِ آه نشستیم و مستِ خواب شدیم درآبِ بیم ، همه خانمان خراب شدیم نشان حرمت خود را به باد بخشیدیم رضا به کارِقضا ، کاملا مجاب شدیم قطارِ عاطفه ، شاید دوباره برگردد بشرط اینکه هوا گرم وتازه ترگردد سمندِ بهجتِ ما در کرانه ای دیگر به یُمن همتِ ما صاحبِ ظفر گردد

user image
رضا کریمی
0
0

سلام و درود بر شما؛ جناب کرمی عزیز، سروده زیبا و پرباری است. احسنت. در پناه حق باشید.

user image
عنایت اله کرمی
0
0

سلام و عرض ارادت جناب استاد کریمی عزیز قدردان محبت و لطف همیشگی جنابعالی هستم برقرار باشید

user image
عباس حاکی
0
0

دوست گرامی استاد کرمی عزیز . سروده ای است بی نیاز از تعریف و تمجید . در این اواخر سروده های نابی از شما می خوانیم. نمی دانم چرا درسروده هایی که بر وزن مجتث (مثمن مخبون محذوف )می سرایید گاها چند تایی خارج از روانی و یا خارج از وزن آورده می شود. یکی از دلایلی که شمس قیس رازی در کتاب المعجم فی معاییر اشعارالعجم برای ضرورت دانستن علم عروض ذکر کرده است تشخیص وزن شعر می باشد که اگر مصراعی خارج از معیاری باشد که انتخاب گردیده است ، با استدلال ، علت خارج بودن را می توان نشان داد.البته کسانی که بر وزن شعر تسلط دارند بدون نیاز به عروض ، بلافاصله تشخیص می دهند که در کجای شعر اشتباه وجود دارد.مثال روشن چنین کسانی ، استاد شیخی است که بدون توسل به استدلال عروضی و و نیاز به تقطیع اشکال موجود در وزن را متوجه می شوند و نیازی به تقطیع ندارند . البته چرائی اشتباه وزن را شخص عروضی با تقطیع خواهد گفت که در کدام رکن و کدام هجا ، اشتباه رخ داده است. من معمولا ایراد وزنی را با ذکر تقطیع هجایی آن مصراع یاد آور می شوم تا بهتر بتوانند علت نادرست بودن را بدانند. این شعر زیبای شما - «حس مشترک» - بر وزن عروضی = ل – ل - ل ل - - ل – ل – ل ل – ( - -) برابر عروض سنتی و جدید، چنین است: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (فع لن) البته تقطیع هجای شعر ، یکی است فقط در عروض علمی چهار هجایی جدا می کنند که در نتیجه چنین افاعیلی به دست می آید. یاد آور می شوم که در عروض علمی اعتقادی به نام گذاری وزن حاصله ی جدید ، نیست . با توجه به این نکات در مصاریعی که استاد شیخی و استاد بزرگ نیا یاد آور شدند – تقطیع مصاریع یاد شده ، برابرتقطیع وزن شعر نیست. و جالب آنکه بدون ذکر علت ناموزون بودن مصاریع ، دریافتید که ایراد در کجاست و آن را رفع نمودید.دو نکته را لازم می دانم یاد آور شوم: در مصراع 9 (کتاب قصه ما از وسط ورق خورده) ابرادی نیست و احتمالا اشاره استاد بر شماره 15 بود(بچرخ حس مشترکی در نیاز پیدا کن)که شما آن را به نحو درستی اصلاح کردید.و شماره 25 هم که یاد آوری نشد و شما ایضا آن را اصلاح فرمودید نکته دیگر آن که شماره 7 درست تجدید نظر نشده است . در «درخت خشک رسیده به آخر خط» یک هجای بلند و یک هجای کوتاهِ ، از وزن کم دارد «درخت خشک رسیده به " - ل " آخر خط». در اصلاحیه شما نیز«درخت پیر(ی) " ل - " که رسید (د) به آخر خط» هجای بلند «ی» و کوتاه «د» مازاد بر وزن و یک هجای کوتاه و یک هجای بلند " ل - " کم دارد. استاد بزرگ نیا نظر اصلاحی خوبی دادند:«درخت پیر که دیگر رسیده آخر خط». ار جمله خصایص نیکویی که در شماست همین نظر طلبی های مستند شما است که در کمتر شاعری می توان سراغ داشت.همچنان شما را – جناب کرمی عزیز- می ستاییم و ارج می نهیم.

user image
عنایت اله کرمی
0
0

سلام جناب استاد حاکی عزیز از لطف و محبت جنابعالی و توضیحات مفصل و مفیدی که ارائه فرمودید بی نهایت متشکرم . بارها عرض کرده ام بنده هیچگونه تخصص و تحصیلات و مطالعاتی در خصوص وزن و عروض و قافیه و مباحثی از این دست نداشته ام و سروده هایم را اگر بتوان نام شعر بر آنها نهاد تنها با اتکا به حس شخصی و تاثیراتی که از خواندن اشعار بزرگان شعر و ادب گرفته ام می سرایم و این سرایش هم ، حداکثر از 3-4 سال پیش به این سو به صورت جدی شروع شده است ، لذا تا به مرحله ای که استاد شیخی عزیز و حضرتعالی در تشخیص آنی و خودکار وزن رسیده اید ، برسم به زمان و زمینه های بسیاری نیازمندم . در حال حاضر همینکه خداوند نعمت همجواری مجازی با جنابعالی و عزیزان دیگر را به بنده عنایت فرموده بسیار شاکرم و امیدوارم بتوانم از این غنیمت و فرصت به نحو شایسته ای بهره مند شوم. سلامتی و سربلندی جنابعالی و سایر دوستان ادیب و ادب شناس را از خداوند منان خواهانم.