bg
ماجرای گلم و دوستم
شاعر :‌ اکبر شیرازی
تاریخ انتشار :‌ 1395/04/15
تعداد نمایش :‌ 534

ماجرای گلم و دوستم
"اولین قصیده ی من"
—-------------------

با سلام این اولین قصیده ای است که می نویسم (البته نمی دانم می شود گفت قصیده یا نه) می دانم که ایراداتش کم نیست خوشحال می شوم از راهنمائی دوستان

-----------------------

 

 

دیروز گلم مرکز شهر آمده بود!!
در مرکز این شهرِ پر از خودرو و دود

گفتم به رفیقم که گلم را برسان
از مهلکه بیرون ببرش اما زود

گفتا به دوچشم ای رفیق فابم
گفتم تو گُلی هزارها بر تو دورد

لختی نگذشت یک پیامک آمد
از شهر به اتفاق خارج شده بود

گفتا که گلت را به شمالش بردم
در جاده ی چالوس نشستم لب رود

گفتم دهنت صاف چه کاری کردی
گفتا که توگفته ای بیابد بهبود!!

آشوب شد از دست رفیقم حالم
گفتم که تو را عقل نباشد موجود؟

این بچه!! چطور با تو آمد آنجا؟
گفتا که به زور و دیده ی اشک آلود!!

گفتی که ز مهلکه بیارش بیرون
دستور تو را همیشه بایست شنود

آوردمش اینجا که هوایی بخورد
البته شده دست من و روش کبود!!

گفتم به زبان خوش ولی گوش نکرد
آوردمش او را به شمال از ره جود !!

حالا تو بیا بگیر او را ببرش
لجباز شده دخترک از بدو ورود!!

مو بر تن من سیخ شد از دست رفیق
باید که شود قصاص ، هرچند چه سود

با سرعت نور می روم سمت شمال
هم ریشه زنم ز تار او هم از پود

در راه فتادم به یکی چاله لجن
شد خودروی من چو بُشکه ای قیراندود

ناگاه پلیس آمد و گفتا که بایست
چون سرعت تو مجاز در جاده نبود

گفتم که مرا کار مهمی پیش است
گفتا که بزن بغل مخوان شعر و سرود

در شانه ی خاکی آمدم اِستادم
با خشم در خودروی من را بگشود

از رعشه ی افتاده به جانم ناگاه
آمد سر و دست و پام بر خاک فرود

دیدم که عجب زتخت خواب افتادم
دیدم که ندارد هیچ این  قصه وجود

#اکبرشیرازی
@shirazy

تعداد تشویق کننده ها : 0
افرادی که تشویق کرده اند

ثبت نظر

نام شما
ایمیل شما
user image
نظر شما
عبارت امنیتی
لطفا عبارت داخل تصویر را وارد کنید


نظرات کاربران
user image
علی آهنی
0
0

سلام علیکم جناب شیرازی عزیز. عجب! خدا را شکر که نسبتاً ختم به خیر شد. لذت بردم. پیشاپیش عیدتان مبارک!

user image
احمدرضاخانمحمدی(الف.راهی)
0
0

سلام عرض می کنم جناب شیرازی عزیز ...بسیار خوشحالم از حضورتان ... بهره مند شدم....برقرار باشید و سلامت

user image
رضا کریمی
0
0

سلام و درود بر شما؛ جناب شیرازی عزیز، چکامه بسیار زیبا و جالبی است. احسنت. طاعات و عبادات شما مقبول درگاه احدیت، التماس دعا

user image
ولی ا...شیخی مهرآبادی(دیوانه)
0
0

جناب آقای شیرازی عزیز، سلام علیکم. .............................................................. اول اینکه این خواب....پیش ازاذانِ صبح بوده ، یابعد ازان......دوم، شام چی خورده بودی......سوم...می گویند که خواب....بازتابِ مسائلِ روزست.......وبعدازهمه ی اینها.....کسی (گلش) را، به دستِ دیگران نمی سپارد...حتّی درخواب....... تاشما باشید که ...........خوش باشید...عیدتان مبارک باد انشاءا.............

user image
عنایت اله کرمی
0
0

سلام جناب آقای شیرازی خسته نباشید. خدارو شکر که همه اش خواب بود و ختم به خیر شد. سروده جالبی بود بزرگوار . زنده باشید

user image
هاشمی
0
0

درود بر جناب شیرازی عزیز ما را هم به رویا بردی ای مسافر شمال. دلتان خرم.