هرکه یکباری بگفتت عاشقم، او یار نیست
هر رفیقِ نارفیقی، محرم اسرار نیست
خوب و بد یاخیر وشر آمیزه ی افکارماست
گرچه دانم در جهان, هرگزگلی بی خار نیست
لاف عشق و عهد وپیمان وسخن های گزاف
صد به صد گفته ولی حتی یکی کردارنیست
همرهان بی شماری دیده ام در طول عمر
همرهی لایق تر از این زخمه های تار نیست
عشقِ عاشق هر زمان و هر مکان یکسان بود
عشق اگر از عمق جان باشد دگر فرار نیست
پر کن از می ساقیا، اینجا منم مهمان تو
اندر این میخانه ات،کس جز منِ خمار نیست
میزنم پیمانه امشب، پشت هم، من تاسحر
گوییا جز ما کسی دراین جهان بیدار نیست
آنکه درپای رفاقت، جان خود را میدهد
هیچکس جانا بجز این دلبر عیار نیست