ای برادر بی جهت احساس را داور مکن گفته های واعظان را گوش کن باور مکن گر به دنبال فلاح و رستگاری می روی باورت را عرصۀ سرهای سوداگر مکن دل اگردادی به کس پابندِعشقت باش و بس خویش را سرگشتۀ این دشت پهناور مکن گرچه تشخیصِ عدو از دوستان باید ، ولی روح را مجروحِ این راه ملال آور مکن سربچرخانی هزاران طالبان بینی کنون بی دلیل آهنگ ننگرهار و پیشاور مکن مستی و دلدادگی فی نفسه ارزشدار نیست جز به عشق ساقی و میخانه و ساغر مکن دست یاریگر اگر داری بیا بی قید و شرط قیدها برچین و پا درکفش بی یاور مکن نکته های نغز را از هر کجا و هرکسی یاد گیر و کار بند آن را ، فقط ازبر مکن زین جهان مثل پلی باید گذر کردن فقط گوهرجان را بهای زرق این معبر مکن جان انسان لایق رشد است نه واماندگی این ستم برخویشتن بهر خدا دیگر مکن جان بابا حال عشق و اعتماد و دوستی تا که میشد بد شده ، دیگر ازین بدتر مکن