bg
معدوم عشق
شاعر :‌ علیرضا فراهانی
تاریخ انتشار :‌ 1393/02/26
تعداد نمایش :‌ 386

سرخی لب های همچون می ناب است زان است که حال من سرگشته خراب است حکم من می نوش ز لب های تو حد است قاضی بشود چشم تو این دار، سراب است اری بگو تیر ببارند بر این ملحد عاشق تیری که ز چشم توست خود عین صواب است در این محکمه لطفی کن و معدوم بفرما قول است که گیسوی تو خود حلقه ی دار است یا نه دستور به یک خود کشی ساده بفرما غرقت بشوم عمق نگه را نه فرار است ای حضرت قاضی اگرت عدل قرار است تر کن به می ام ،این جان خود به فرار است انگور نچیدم ز لبش عشق همین است؟ پس عاقل زاهد با عشق ترین است!!

تعداد تشویق کننده ها : 0
افرادی که تشویق کرده اند

ثبت نظر

نام شما
ایمیل شما
user image
نظر شما
عبارت امنیتی
لطفا عبارت داخل تصویر را وارد کنید


نظرات کاربران