bg
محمد رضا گلی احمدگورابی
غبار
1404/05/21
10


گفتم که شعر نگویم، قلم شکستم از غرور
اما دلم که شکست، شعر شد از آن عبور
توبه شکسته شد از شوق واژه‌های نهان
باز آمدم به جنون، با دلِ بی‌صبر و صبور
شیما رحمانی
عشقِ حسود
1404/05/20
20

۱. شَب پَره لَب زده بر لعلِ شب و
   شب از این عشق کمی تَب دارد
   ماه پنهان شده در پرده و ابر؛
   بی صدا در دلِ خود می بارد
********
۲. شَب پَره لَب زده بر لعلِ شب و
   شب از این عشق کمی تَب دارد
   آسمان خون به جگر گشته و ماه
   بی صدا در دلِ خود می بارد
محمد رضا گلی احمدگورابی
غبار
1404/05/17
6


--------------------------------------------------------
دوبیتی: سجده بر خاک کربلا
هر نفس با یاد او، جانم شکوفا می‌شود
در سکوتِ سینه‌ام، آواز پیدا می‌شود
سایه‌اش بر جان من، آرامش شب‌های سرد
نور او در چشم دل، خورشید فردا می‌شود
محمد رضا گلی احمدگورابی
غبار
1404/05/17
2

دوبیتی: درسوگ

هر شب دلم در حسرت دیدار توست
اشکم گواهی از غم بسیار توست
ای دریغ آیی به خوابم بیایی یک شبی
این جان خسته بی‌قرار یار توست
از عشق گفتی و منم می بوسم آن گلویِ تو
به دلبری تو شهره ای و دل اسیرِ کویِ تو
چو غنچه بسته مانده اَم به نیتِ وضویِ تو
فرو نشان کمی عطش، تو آب و من سَبویِ تو
شیما رحمانی
تو
1404/05/12
37

۱. نگاهَت، جادویِ ققنوس
و من، مَفتونَت اِی ساحِر
نیابَم هم‌،کسی جُز تو
به دلداری، چنین ماهِر
********
۲. نگاهَت، جادویِ ققنوس
و من، دربندَت اِی ساحِر
طریقِ دلبری جُز تو
نشایَد هر که را، ماهِر
مریم زنگنه
1403/07/27
243

بیرون بزن از خانه درین عصر که یک ریز

میبارد از آن غصه و افکار غم انگیز

ای یار رها کن این دو ترکیب زمین را

ترکیب شد عصر جمعه با غروب پاییز
ابوالقاسم کریمی
شعرمن
1403/06/05
179

درون جنگلی تنها و دلگیر

کنار برکه ای در حال تبخیر

شبیه ماهی خوابیده بر خاک

پلنگ افتاده بر آغوش تقدیر

ابوالقاسم کریمی

3/شهریور/1403

ورامین

ابوالقاسم کریمی
شعرمن
1403/04/23
188

 
مریم زنگنه
1403/03/24
198

هنوز یاد توئه این قلب دیوونه
هنوزم تا همیشه پات میمونه
زدم از خونه بیرون تا دلم واشه
هنوزم با قمیشی جاده بارونه
طاهر قاسمی
1403/02/05
122

نه بارانی و نه شــب‌نم برایم
نه یک شاخه گل مریم برایم
تو آن گنجینه ای از جنس عشقی..
لطیفی... ،مثل ابریشم برایم
قاسمی
ابوالقاسم کریمی
شعرمن
1402/01/18
102

زمان در سایه تقویم اجبار
زمین در پنجه انسان مکار
تمدن زیر سم اسب کینه
اسیر اختیار دیو تکرار
_
ابوالقاسم کریمی - فرزند زمین
ابوالقاسم کریمی
شعرمن
1402/01/17
108

ستم در روز محشر با خدا شد
پر از ایمان به درگاه دعا شد
ولی در شهر بی فردای دوزخ
رها در کوچه غم های ما شد
-
ابوالقاسم کریمی(فرزندزمین)
ابوالقاسم کریمی
شعرمن
1401/09/26
126

دراین شهر کویری یار خسته

کنار باغ پائیزی نشسته

گرفته غم گلوی نازکش را

نمیدانم دلش را کی شکسته

_

ابوالقاسم کریمی

ابوالقاسم کریمی
شعرمن
1401/04/11
154

اگر دریاچه را دیدی دوباره
بگو با ماهیان بی ستاره
که در دنیای سبز مردم دشت
دل ناپاک (سَد) جایی نداره
 
فريدون نوروززاده
1400/02/16
315

هميشه بيقرار و سرد و دلخون

به اميدي كه از بخت هُمايون

سراپا گوش بودم تا كه يك روز

بگويي دوستت دارم...فريدون!

#فريدون_نوروززاده 

فريدون نوروززاده
1400/02/16
328

ا

قدم تا به قدم تا ماه رفتن 

خرامان مثل شاهنشاه رفتن

دلم با رقص پايت مي زند شور

چه پر شور است با تو راه رفتن

#فريدون_نوروززاده 

فريدون نوروززاده
1400/02/16
341

گلاب و زينت گلدان من نيست

بهاري در بهارستان من نيست

هميشه دست بوسش بودم امّا

دراين نوروز مادرجان من نيست

#فريدون_نوروززاده

روح رفتگان شاد🕋🌷

فريدون نوروززاده
1400/02/16
204

نيازي 

نازي

 آواز بهاري

نگارستان صد راز بهاري

نه نوروز است و نه سنبل نه سبزه

خودت يك تكّه آغاز بهاري

#فريدون_نوروززاده

 

فريدون نوروززاده
1400/02/16
200

خيالش هر طرف پرواز مي كرد 

سر هر قصه اي را باز مي كرد

خيابان زير پاي كودك كار

چه در هايي به رويش باز مي كرد

#فريدون_نوروززاده