1
روی پل قدمی
تنها مانده
گل سرخ
2
تو را دیدم و آغاز شدم
تو را فهمیدم و مجذوب شدم
تو را لمس کردم و تشنه شدم
تو را بو کردم و بهار شدم
تو را بردم و شاد شدم
تو را بوسیدم و انسان شدم
3
تو را چگونه بیابم
در این شهر پر از غریبه
کجاست قلب تو
که با قلب من هم آواست
تو را چگونه بفهمم
در این دنیای پر از خیانت
کدام لبان توست
که با لبان من هم معناست
تو را چگونه بشناسم
در این زندگی پر از سؤال
کدام جواب توست
که با جواب من هم فتواست …
_
ابوالقاسم کریمی
ورامین
19/مهر/1399
در این شب تاریک
فقط چراغ خیابان
رفیق من است
به دریا نگاه کردم
امواج آرام بودند
مثل قلب من
در این پاییز زرد
برگها میریزند
من هم ، مثل آنها
4
به درخت نگاه کردم
برگهایش رفتهاند
مثل دوستان من
5
به باغچه رفتم
گلهای رنگین دیدم
اما بوی تو نبود
پنج شنبه – ۲۰ مهر ۱۴۰۲
چهار ديواري ِ خانه
انگار روي دلم
آب داغ مي ريخت
بي چتر
رفتيم زير باران
من و درخت گيلاس
دور از چشم آسمان
چه روز هاي دلگيري بود
روز هاي قرنتينه
#فريدون_نوروززاده
آنان
که پرنده صلح را ،
به قلب حصار تبعید کردند .
از سنگ ریزه های معبدی ویران
خدایی ساختند ،
به نام سرنوشت .
****
تهران-ورامین
بَربَر وار جنگل را فتح میکنندُ در شادی های بی رحم خویش انقراض را می رقصند آنان سرچشمه مرگندُ قلبشان پناهگاه ترس و من در شگفتم که چرا زاییدنشان را تاریخ، تکرار میکند ********** ابوالقاسم کریمی/ 20 آبان 1399 تهران_ورامین
دروغ، شهرست، در مسیر سیلاب
گذشته را از دست دادیم
و آینده از آن مردگان است ،
بیا
فردا را
امروز زندگی کنیم
تا در سرزمینی که هیچ کس
خودش نیست،
خودمان باشیم
.
چوبه دار،
درختی ست،
که رسالتش را
گم کرده است
بارانی ترین ابرها
تقدیم چشمان تو باد
بی وفا
گورستانِ خاموش
خانه ام ،
بدون زن
____________
***یا***
خاموش
مانند گورستان
___________
ابوالقاسم کریمی - فرزندزمین
چهارشنبه - ۴ دی ۱۳۹۸
تهران - ورامین
ساعت:01:24
غم در دل
زانو در گِل
گلو در دود
کیمیا ،
ما به قعر جدول
سقوط کرده ایم
_____________
ابوالقاسم کریمی – فرزندزمین
تهران – ورامین
جمعه 29 آذر 1398