bg
من کیست؟چیست؟ کجاست!؟
شاعر :‌ فانی شکرنیا
تاریخ انتشار :‌ 1392/05/14
تعداد نمایش :‌ 430

مدتهاست که با خودم می گویم:

گفتنی دیگر بس است، وقت رفتن است!

گفتنی ها گفته ام ،

دُرها میان گفته هایم سفته ام!

دیگر بس است...!

دیگر بس است ...!

دیگر وقت رفتن است
می روم تا گفته هایم هم میان رفتنم با من رود...

تا من رود...

من هرکجا باشم همانجا من شود

گفتنیهایم همه تا من و آنجا رود...

من نمی گویم که این من آن من بی معنی من های ماست!

من همان معنای نفس آدم است

ورنه من ، من را ز من های خودم منها کنم...

تا که من منها شوم از من، و بی من ها شوم!...

 

 

تعداد تشویق کننده ها : 0
افرادی که تشویق کرده اند

ثبت نظر

نام شما
ایمیل شما
user image
نظر شما
عبارت امنیتی
لطفا عبارت داخل تصویر را وارد کنید


نظرات کاربران
user image
رعنا
0
0

سلام شهاب گرانقدر.. راستش من کمی واماندم بیشتر قالب شعرتان به نو میخوره اما استفاده از کلمات کهن نند( ورنه ـ ز ـ در سفتن..) ... در شعر نو و سپید دیگه از اینجور کلمات و حروف خبری نیست حتی در غزل پست مدرن هم استفاده از اینجور کلمات رو ایراد میگیرن همانطور که بارها در شعرهای خودم اساتید و دوستان از من ایراد گرفته اند که: زبان شعرتو بروز تر کن.. جسارت منو ببخش فقط یک نظر بود انشااله دوستان عزیزم منو هم راهنمایی کنن..

user image
شهاب شکرنیا
0
0

سلام سپاس بر رعنای محترمه حتما... من میان سنت و مدرنیته هنوز گیجم! حق با شماست. راستش مشکل من وزن است و علاقه فراوانی به اشعار سنتی دارم تا نو... این موضوع باعث شده نوسته هایم میان این دوباشد. شعر نو باید نو باشد راست می گویید وباید دقت بیشتری بکنم. بسیار بجا بود

user image
رعنا(پاسخ به نظر شهاب شکرنیا )
0
0

شهاب گرانقدر از سعه صدر و اخلاق خوب شما سپاسگذارم در این کلبه استاد بزرگی چون استاد حاکی هست که مطمئنم اگر ازشون خواهش کنید کلاس درسشان را برایتان شروع خواهند کرد اگر هم اجازه بدهند یک کپی از کلاسشان را در کلبه جهت استفاده عزیزان به نمایش بگذاریم..

user image
دیوانه
0
0

جناب آقای شکرنیا،برادرعزیزسلام علیکم،دوستِ شاعرکهنه کاری داشتم(خدایش رحمت کند)همیشه می گفت،موقع شعرگفتن،یک سطل زباله بگذارید دَمِ دست،ازنوشتن ،پاره کردن،دورریختن،واهمه نداشته باشید،تابرسید به آنچه که ه دلبخواهِ شماست.مضامین اشعارشما بسیارعالیست.دروزن،کمی مشکل داریدوآهنگ شعر.وراهش مطالعه وتمرین است وذوق وپشتکارکه بحمدا...دارید.(من نمی گویم که این (من)آن (منِ)بی معنی (من)های ماست.چقدرزیباست،بامفهومی بسیارعالی. (سالیانی ست به خود میگویم....گفتنی دیگربس است ...وقت وقتِ رفتن است..گفتنی ها،گفته ام...درمیانِ گفته ها،دُرسفته ام...دیگربس است ..وقت وقتِ رفتن است)گاهی اوقات باجابجا کردن کلمات وباکمک گوش، آهنگِ بهتری می توان به شعرداد.....البته زیادبه حرفهای من هم توجه نکنید.دیوانه راحرجی نیست.زیادحرف می زنم.ولی بمانید،شاعریدبدون شک،وهمه ازهم می آموزیم.موفق باشید انشاءا...

user image
شهاب شکرنیا
0
0

سلام و درود بر شاعر عزیز و استاد گرانقدر.  از تعاریف شما بسیار مسرورم و نگران که غره نشوم! البته نمیشوم چرا که شاگردی هم بلدم.... و می مانم شاگرد خوبی هم خواهم بود.ریتم و وزن را یاد بگیرم شاید نوشته هایم شکل بگیرد. من ننویسم می میرم هرچند دور از جنابان، چرند هم بنویسم می نویسم که بمانم. کاستیها برای ترمیم هستند و استادان زحمت این ترمیم را برای این کمترین خواهند کشید یعنی بسیار خواهانم و متشکر.حرفهایتان آویزه گوشم است....

user image
رعنا
0
0

البته دیوانه ی عاقل هم کلاس دیگری دارند. استفاده می بریم..

user image
ولی ا...شیخی مهرآبادی(دیوانه)
0
0

سرکارخانم امیریان عزیز،سلام علیکم.خواهش می کنم این موضوعی راکه فرمودید،ترتیبی اتخّاذبفرماییدتاهم من وهمدیگردوستان بتوانند استفاده نمایند.من اگرگاهی چیزی می گویم(که البته پیش ازابرازنظرم بارها دعا می کنم که کسی زنجش خاطری پیدانکند)آکادمیک نیست،بلکه مطالبی ست که،طّیِ چهل وهفت هشت سال (سرودن......)وبه صورت تجربی بدست آورده ام.اگر این کاررابکنید من به سهم خودم ممنون خواهم شد.

user image
رعنا(پاسخ به نظر ولی ا...شیخی مهرآبادی(دیوانه) )
0
0

راستش اجازه استاد حاکی را منتظرم.. اگر اجازه دهند..