bg
دفتر شعرطنز از اکبر شیرازی
شاعر :‌ اکبر شیرازی
اکبر شیرازی
طنز
1402/07/21
60

قوانین نیوتن
————

گشتم برای تفریح ، از خانه ام روانه
در دشت و باغ  و بستان  ، گیرم ز گل نشانه

زیر درخت سیبی ، با حال خوش نشستم
زد سوژه های شعری ، در ذهن من جوانه 

به به عجب فضایی ، در باغ باصفایی
رفتم به شعر گویی ، با حال شاعرانه 

غرق خیال بودم ، شعر خوشی درآید
شعری که خوانده گردد ، با ساز و با ترانه

در این خیال و رویا ، بادی وزید ناگه
یک چند سیب کالی ، افتاد دانه دانه

هوش و حواس من بود ، در آن فضای شعری
ناگه به فرق من خورد ، سیبی از این میانه

تا مغزاستخوان خورد !! مغزم ز جا تکان خورد
 یارب چرا چنین شد؟ ای قادر یگانه

اعصاب من بهم ریخت ، از شوربختی خود
مارا نباشد اینجا ، هم یار و پشتوانه ؟

در حال شعر بودم ، آخر چرا چنین شد
گویا زدند بر من ، با خشم تازیانه

آن سیب اگر که می خورد ، آن روز فرق اسحاق
کشفی نمی شد انجام ، هرگز در آن زمانه

لازم نبود باشیم ، در فکر حفظ قانون
آن هم نیوتن اش را ، مجموعه ی سه گانه

#اکبرشیرازی 
۱۴۰۲/۶/۳

@shirazy
.