************************
فرمان بده با یک دل ِ بیمار بیایم
با شوقِ دل و وصلت و دیدار بیایم
تو...،مطلع ابیات جهان، امر بفرما
من با دل و با دیده ی خونبار بیایم
این جان به چه ارزد،اگرش عشق نباشد
جان برکف وصادق، سوی دلدار بیایم
عاشق که ز رسواییِ دل بیم ندارد
بی جامه وبی خرقه و دستار بیایم
دل در گرو یار و سرم برسرِ آن دار
جانا توبگو، با سرِ بر دار بیایم
من در پیِ وصل تو شها،خواب ندارم
تو مرکزی و گرد تو پرگار بیایم
این عاشقِ تن خسته دگر تاب ندارد
سرمست،سوی ساقی خمار بیایم
تنبور بزن صوفی دلداده ی عاشق
با چرخِ سماعم پیِ عیار بیایم