bg
اطلاعات کاربری سیدعلیرضا رئیسی گرگانی

تاریخ عضویت :
1392/02/31
جنسیت :
شهر :
کشور :
ایران
آخرین اشعار ارسالی
سیدعلیرضا رئیسی گرگانی
سیدعلیرضا رئیسی گرگانی
1394/06/04
396

یک لحظه اگر ساز تو آغاز شود

ابراز شود منی اگر ناز شود

از کوره ی چشمت که بیافتد خنده

بر روی دلم یخش اگر باز شود

سیدعلیرضا رئیسی گرگانی
1394/05/11
352

لبخــــند بزن حریص فرما من را


پهلوی خودت جلیس فرما من را


کبریـت بزن به قلب آتش زنه ات


یک شخصیت نفیس فـــرما من را

سیدعلیرضا رئیسی گرگانی
1394/01/29
402

کجائی توای نخل شب های شیرین

کجــائی تــو ای شهدرویای سیمین

 

کجائی تـــو ای خـون گـرم شــقایق

کجــائی تــــو ای التیــــام دقـایــــق

 

خــدا آفــــریـده تــو را با ظـــــــرافت

گــلی ســـر سبد در لباس شـرافت

 

کجائی تـــو ای سـوره های تَبـَسـُّم

گــل نـرگــسم خنـده هــای تَجَسـُّم

 

کجـــائـی تــــو ای آفــتاب همـایـون

دلت روز و شب چون اناری پراز خون

 

کجائی به گــرمــای دسـتت دچــارم

بریــز خنـــده ات را که من بی قرارم

 

کجـــــائی تــو ای لعل ناب بدخشان

تــو ای نازنیـــن ،آیه هـای درخـشان

 

ســلامــم تــو را اشـک گــرم دماوند

ســـــلامـم بــه آن روح پــاک خداوند

 

ســلامـــم بـــه آن نالــه هـای شبانه

قصــیده ،غـزل، بیـــت گــــرم تـــرانه

 

کجــائی تـو ای نغــمه های شکرریز

برایــم بخـــــوان مــادرانه دل انگـــیز

 

سلامم به آن عطرخوش بـوی یاسم

حیاتــم شـدی مــن ولی ناسپـاسم

 

بهارســت و باران، توئـی آســمــانم

نمـــازم ،اذانــم،توئـــــی روح جــانم

 

شـــکایت کنـــم یا که نه مهــربانــم

برایـــم نباشــــی چگـــــونه بمــانم

 

خداحافـظ ای راه نـــــورانـی مـــــن

خـداحافظ ای صـبر طــولانــی مـــن

 

خدا حافــظ ای بهتـــرین واژه هـا در-

فضــــای جهــانم فقـــط یاد { مـادر}

 

* برای مادرم که در سن جوانی رفت ،و نفهمیدم عطرش را و مادرانی که دیگر نیستند.یاد و خاطرشان گرامی باد.

سیدعلیرضا رئیسی گرگانی
1393/12/29
369

بهاران آمدی از راه
لباست رنگ دهقانی
زمین آماده ی خیش است
که تا تخمی بپاشانی

بشوید ابر با باران
تمام آسمان را پاک
دوباره آمد این دهقان
بیارد دانه ها از خاک

ویا باد صبا از نو
بگیرد گرده با غمزه
شیار خاک در باران
بسازد یک چمن سبزه

بدینوسیله فرا رسیدن عید نوروز ، شروع زندگی دوباره طبیعت را به شما اعضای محترم و فرهیخته و بزرگوار این محفل گرم تبریک و تهنیت عرض کرده و از خداوند عظیم الشأن حضرت ایزد متعال قادر یگانه (جل جلاله) سال ۱۳۹۴ را سالی پر بار و پر از نعمت ، سعادت، سلامت ، موفقیت در امور مادی و معنوی ، سربلندی، درستکاری برای همه ی ایرانیان عزیز و ارجمند علی الخصوص حضراتتان و خانواده های معظمتان مسئلت مینمایم .در آخر استدعا دارم برای همه ی مؤمنین و مؤمنات ، اموات این جمع ادیب و ارجمند ، والدینتان از قِبَل آنان والدینم در این ساعات آخر سال با ذکر صلوات بر حضرت محمد(ص) و خاندان عصمت و طهارت و قرائت حمد و سوره یاد بفرمائید.
جا دارد از اساتید بزرگوار سرور مکرم جناب استاد حاکی ، جناب استاد شیخی مهرآبادی، جناب استاد کریمی ، جناب آقای هاشمی ،جناب آقای سلیمی ، جناب آقای خان محمدی ، جناب آقای مجدراد ، جناب آقای میثم دانائی ، جناب آقای بهرامی ، جناب آقای هوشمند و دیگر عزیزانی که با حضور خود حقیر را در این مسیر دلگرم فرمودند تشکری ویژه داشته باشم . همواره شاد و سربلند باشید .

سیدعلیرضا رئیسی گرگانی
1393/12/25
366

مناجاتی عیدانه

***********

خدایا کافران را جیز فرما

نصیب مومنان شاندیز فرما

خدایا اسب هم رفت و به جایش

بزی پروار را تجویز فرما

خدایا ، حکمرانا سال آتی

به باران لطف خود لبریز فرما

خدایا خاک ایران هر چه باشد

پر از نعمت و حاصلخیز فرما

خدایا دشمنان مملکت را

زبون و عمرشان پائیز فرما

خدایا جیب هر مستضعفی را

به لطفت با طلا تجهیز فرما

خدایا قیمت اجناس و املاک

دخالت کن خدا ناچیز فرما

خدایا قلب تک تک مردمان را

به هم نزدیک و آنالیز فرما

***********

( آمین فراموش نشود)

سیدعلیرضا رئیسی گرگانی
1393/12/22
257

"نفس باد صبا" هم نگران می آید

که چنین قیمت اجناس گران می آید

آنقدر پول نیاز است که هنگام خرید

میرود کیف ولیکن چمدان می آید

زوجه ام داد به من صورت مایحتاجش

نخرم اخم کند شیر ژیان می آید

واگر گوش دهم من بله قربان باشم

بدهی روبدهی تا سرطان می آید

گرچه یارانه ندارد دو سه سالی ضربان

قیمت جنس ولی با ضربان می آید

در فضای پرس نرخ رود هر کس، چون-

خرده چوبیست سرآخر نئوپان می آید

من که بیچاره شدم بسکه خریدم هر شب

عید نوروز چنین آفت جان می آید

یکنفر هستم و یک همسر و جفتی بچه

دهنم از کف دستم به فغان می آید

هر که بازار بخواهد شب عیدی، حتا-

سرخوش و زنده رود ،شادروان می آید

من اگر این شب عیدی نگرانم ولی

"عالم پیر دگر باره جوان" می آید

سیدعلیرضا رئیسی گرگانی
1393/12/20
274

از شور دل اجتناب کن- ( وسوسه ام )

برگرد ، شب انقلاب کن- ( وسوسه ام )

بالا بکش آن فیتیله ی شمـعت را

یخ های مرا مجاب کن- ( وسوسه ام )

سیدعلیرضا رئیسی گرگانی
1393/12/19
273

ناز قلمم که شاعری دانایم

هم از طرف ارتفاع هم پهنایم

آن دم که مرا چاپ کنند ، با حسرت

هر طور (دلت خوش است) کن معنایم

سیدعلیرضا رئیسی گرگانی
1393/12/17
281

یــک عـالمــــه اضــــطــراب را آوردی

یــک ســـیـخ ( دل کـــباب ) را آوردی

من در کف ِ تـَم چگونه از عمق شفق

خــــــــون ( دل آفــــــــتاب ) را آوردی

سیدعلیرضا رئیسی گرگانی
1393/12/16
262

(1)

در امتداد شقایق ها

خورشید قدم میزد

و میسوزاند زمین را

زیر قدم هایش

آنطور که شمع

دور پروانه

و شقایق ها

همچنان جان میگرفتند

(2)*********

به آینه نگاه کردم

آنقدر شفاف بود

پیرم کرد

سیدعلیرضا رئیسی گرگانی
1393/12/14
265

ایکاش شرار ِ ظلم اصرار نداشت

یا آنکه در ِ سوختِه مسمار نداشت

ایکاش علی(ع) دراین مصیبت تنها ـــــ

یک عالمه یار،مردم آزار نداشت

**********

شهادت بی بی دوعالم ام الائمه بنت رسول الله(ص) حضرت فاطمه زهرای مرضیه (س) را به همه مومنین و مومنات علی الخصوص به اعضاء محترم و ادیب و اندیشمند این سایت تسلیت عرض میکنم.

برای والدینم و اموات این جمع ادبی درخواست طلب مغفرت و آمرزش از درگاه حضرت احدیت (جل جلاله) داشته و از شما استدعا دارم با ذکر صلوات ارواح این عزیزان را معطر بفرمائید.

سیدعلیرضا رئیسی گرگانی
1393/12/12
266

از گوشه ی چشمت که نمک میبارد

در عمق دلم طعم عسل میکارد

یکجور عبور میکنی از نزدم

انگار نه انگار تنت میخارد

سیدعلیرضا رئیسی گرگانی
1393/12/09
263

با احتجاج گنده نباید سرور کرد

باید که از شکار سلایق غرور کرد

من،ما،تو با سلایق مردم دهن کجیم

باشد ولی چگونه "حدود و ثغور" کرد

آخر چرا همیشه دم از داد می زنیم

با ایده ای که باید از آدم عبور کرد

باید از این حقایق موجود روزگار

درسی گرفت،هرچه بدی را به دور کرد

دراین مسیر بی سروسامان و پر خطر

باید تمام سابقه ها را مرور کرد

سیدعلیرضا رئیسی گرگانی
1393/12/06
274

همیشه مشت بر اشعار میزد

غمش را لابلایش جار میزد

خودم دیدم شبی او با دل خود

رباعی مینوشت و دار میزد

سیدعلیرضا رئیسی گرگانی
1393/12/03
261

تا خرخره میخورم که چون خرمائی

انگار کدو تو هم خوراک مائی

در شیک ترین چلو کبابی ها هم

لبخند بزن به من کدو حلوائی

سیدعلیرضا رئیسی گرگانی
1393/11/29
264

به جانت teabagدمنوش هستم

بله دمنوش مرزنجوش هستم

مرا در قوری پرجوش عشقت

فرو کن تا سراپا گوش هستم

سیدعلیرضا رئیسی گرگانی
1393/11/12
268

دیدم پدری که در خودش غرق شده

شرمنده ی روزگار پر زرق شده

اوضاع همین است و همه میدانند

از ضرب چماق است که بر فرق شده

************

دیدم پسری که در خودش میمیرد

یک دردسری که در خودش میمیرد

در گردش روز بی صدا میبینم

شور پدری که در خودش میمیرد

سیدعلیرضا رئیسی گرگانی
1393/10/30
272

حالا که دلم در دل تو جا دارد-

یک عالمه خواهش و تمنا دارد-

گفتم بروم به انتهایت جنگل

آنجا که سلام گرگ معنا دارد

************

دلم میخواهد امشب باج باشی

برای بوسه ام تاراج باشی

دلم میخواهد امشب بی هزینه

بدوزانی لبم ، مواج باشی

 

 

سیدعلیرضا رئیسی گرگانی
1393/10/28
260

مسرور همین زندگی جاری خویشم

دربست اسیر دل تکراری خویشم

 

یک عمر اگر کندن جان شد به لب اما

سرزنده به این گاری بیگاری خویشم

 

در پوش زدم من به سر دیگ فراست

تا هم نفس محبس بیعاری خویشم

 

احساس کنم یأس شدم چونکه یقینن

افسرده تر از خنده ی افشاری خویشم

 

صبر است مرا در همه ی عمر خدا ، تا

دلبسته به آئینه ی بازاری خویشم

 

نزدیک شد آن لحظه رئیسی  که بگوید

خاکستر از این آتش سیگاری خویشم

سیدعلیرضا رئیسی گرگانی
1393/04/08
296

یک عالمه راز در دلت بود، نبود؟

دنیای نیاز در دلت بود ، نبود؟

این بارش باران دو چشم آیا از-

آثار پیاز در دلت بود ، نبود؟