سلام
در این سه چهار سالی که از شعر گفتنم می گذرد بارها دوستانی پیشنهاد کرده بودند که یک تخلص برای خود انتخاب کنم.
خودم هم دوست داشتم که تخلصی داشته باشم ولی هرچه فکر می کردم به دلم نمی نشست . حتی بعضی وقتها مواردی هم بکار می بردم ولی نمی شد !! این موضوع را در بین دوستان و آشنایان مختلف به مشورت گذاشتم و با شناخت کم و زیادی که داشتند لطف کردند پیشنهادهای متنوع و زیبایی داشتند که با توجه به علاقه ای که به استاد رهی معیری دارم و از طرفی روز و ماه تولدم هم با رهی معیری یکی است از بین تمام اسامی زیبا "راهی" را انتخاب کردم چون با توجه به نوع شغلی که دارم و دائم در تردد هستم (و شاعر شدنم هم در همین شغل پدیدار شد) این اسم با مسما به نظرم رسید و همینطور نزدیک به اسم رهی است و مرا یاد او می اندازد بعد از کمتر از یکسال متوجه شدم یک شخص دیگری همزمان و قبل از من تخلص راهی را انتخاب کرده و گروههای خود را هم به همین نام راه انداخته بود که از من خواهش کرد تخلص را عوض کنم من هم به پیشنهاد دخترم تخلص راز را برگزیدم که اگرچه کمی غیرعادی به نظر می رسد ولی بخشی از نام خانوادگی ام است و تا بحال هم ندیده و نشنیده ام کسی انتخابش کرده باشد.
این شعر خلاصه ای است از فرایند انتخاب "تخلص"برای خودم
—------------
یک چند سالی رفته ام ، در کار شعر و شاعری
وارد شدم یکباره در بازار شعر و شاعری
نه شاعرم نه مدعی ، نه بر گروهی متکی
افتاده در قلبم ولی انوار شعر و شاعری
شعر است شور زندگی ، دلبستگی ، دلدادگی
دل می برد از دست من دلدار شعر و شاعری
در فکر بودم تا کنم ، فکر تخلص بهر خود
پرسیده ام بسیار از ، انصار شعر و شاعری
گفتند صدها نام را ، همچون "رها" و "کیمیا"
یا "چشمه" و یا "ابر" و یا "غمخوار" شعر و شاعری
یا "کهربا" یا "دشتی" و"دانا" و "همراز" و "عیان"
"راهی" شدم همراه در پیکار شعر و شاعری شعر و شاعری
بعد از گذشت مدتی با خواهش یک مدعی
راهی خموش و راز شد گفتار شعر پ شاعری
#اکبرشیرازی - راز
21 آبان 1396
@shirazy
https://t.me/shirazy