بسمه تعالی
آهم همه سوزش است و دریاست حسین گویا یَم ِ نرگس است و رؤیاست حسین
اختر چه سنا ها خورَد از نیزه خیس از بس که سرش تابد و ماناست حسین
متخلص به : بستان
از بس كه نگاه تو غزلبار شده
يك چيز عجيب باز تكرار شده:
در من دُدُدُك دُدُك دُدُك... صددرصد
اين حسّ ِ جوانيست كه بيدار شده
#فريدون_نوروززاده
هر روز تو را قشنگ تر مي سازم
بر ساخته ى خودم سپس مي نازم
از بس كه تصورم بلند است اي بت
حتّا كمر قافيه ى شعر شكست
#هنجار_شكني
از مسند عشق بركنارم كرده
با سنگ اميد سنگسارم كرده
با اين دل ِ تنگ مي برم بارت را
دلتنگي عجيب بردبارم كرده
مي ايستد و از كش و فش مي افتد
در سينه به شور و كشمكش مي افتد
چشمان تو از كار مي اندازد زود
هر قلب كه در تيررس اش مي افتد
شب بود و تو بودي و من و بركه و ماه
يك چاشني ِ خيال با ما همراه
هر بار به زيبايي ِ تو مي گفتم:
"لاحول ولا قوّة الّا بالله"
تاريخ شويد و باز تكرار شويد
منصور شويد و زينت ِ دار شويد
گرگ آمده و يكي يكي مي بلعد
اي اهل خيال و حال! بيدار شويد..
چون پارچه از درازي و بر مي زد
هر بار به يك طريق ديگر مي زد
من سارق شعر چشم ها تان بودم
شب ها كه به اشعار شما سر مي زد
رباعیات از لحظه ی دیدار سخن می گفتی از شادی ی بسیار سخن می گفتی دیدی که یکی نشد دو بودن هامان تو با مـن از یکی شدن می گفتی گفتی با مـن همـراهی ، اما کو همـراهـی تـا پـایـان دنیـا ، کو گفتی پیمان داری با مـن فـردا امروزت خوش،گر بودی ـ فردا کو رامی امـا طبعی سرکش داری گاهی سختی گاهی نرمش داری داری مهـری با مـن ای گل ، اما خاری هم تیز و پـر سوزش داری گر با من بودی دنیا با من بود هرشادی بودازهـر جا با من بود امـا رفتی بـا خـود تنها مـانـدم کاش ای گل عشقت تنها با من بود من در جانـم دردی پنهـان دارم امـا بـر خـود آن را آسان دارم دارم زخمی در دل گرچه خونین حاشـا خواهـم بـر آن درمـان دارم تا کی در دل از غـم مـاتـم گیرم کـو دستی تـا آن را محکـم گیرم هـرگز نتـوان از غـم تنها دم زد تنهـا نتـوان ، بـایـد همـدم گیرم بسیـار سخـن ز نـاتـوانـی گفتم از عشق که بود در جوانی گفتم سنگی است نهاده بـر مـزار ایام یعنـی ز گـذارِ زنـد گانـی گفتم ۱۹/۳/۹۹
آدم از نا فهمی بندگی آدم کرد
او طلا داشت ولی نذر قباد و جم کرد
یعنی که در غلامی ز سگی خوار تر است
من ندیدم که سگ پیش سگی سر خم کرد
(خسرو)
ای گل،ای زیبای من،باد صبا،برای تو
ای زیبای من،ای صنما،جان جهان،فدای تو
باد صبا،جان جهان،ای ساقیا،بهای تو
برای تو،فدای تو،بهای تو،نمای تو
این شعر را افقی و عمودی بخوانید یکیست.
محکومِ ستم همیشه در یادِ علی است
وقتی که زمانه تشنه ی دادِ علی است
خورشید چگونه می تواند باشد
تابنده تر از شبی که میلاد علی است؟
ماه رمضان و... پس ِ شب مي چسپد
با ذكر قشنگ ربّ! و رب! مي چسپد
مادر كه هميشه دست ْپختش عاليست
نان هاي تنوري اش عجب مي چسپد
فريدون نوروززاده
از چشم غزالي ات غزل مي چينم
از گوشه ى لبهات عسل مي چيم
در مزرع آغوش تو مي آيم و گل
دسته دسته بغل بغل مي چينم
دل تنگ شدم باز برایت برگرد با خنده و با ناز و ادایت برگرد
من منتــظر زیارت روی تو ام ای عشق تو را روی خدایت برگرد
قاسمی
با برگ و بر و بهار ما كار نداشت
با شعر و شر و شعار ما كار نداشت
يك وقت، خدا چنان خدايي مي كرد
حتّا كه خودش به كار ما كار نداشت
"كوزه گر و كوزه" مست از اينترنت
"بازار بتان شكست" از اينترنت
ديگر نه شراب حافظ و نه خيّام...
تنهايي ما پر است از اينترنت
با تکیه به شک اهل یقین خواهی شد
تردید نکن واقع بین خواهی شد
باران که ببارد و زمین سیر شود
درباغ بهار خوشه چین خواهی شد
محمدعلی ساکی
گاهی کم و گاه یک نفس می خواند
آواز به میل همه کس می خواند
بی شک که به یاد آسمان می افتد
وقتی که پرنده در قفس می خواند