bg
جاده دنیا
شاعر :‌ حامد برزگر
تاریخ انتشار :‌ 1392/06/21
تعداد نمایش :‌ 298

برخاستم از خواب

چند روزی ست جور دیگر می بینم

رفتم از فقیهی پرسیدم

نان دین ات را چند ؟

از گدای کوری پرسیدم

کی پی فانوس می گشت

لاک پشتی دیدم

رو به دریا تند می رفت

دختری را دیدم

با علف کند بازی می کرد

و چقدر غمگین بود

ماده روباهی دیدم

شیر به نوزاد انسان می داد

و انسانی دیدم

روبهی را پوست می کند

کودکی دیدم در کورِدهات

سخت پی تحصیل می رفت

و گریز از مدرسه را

دیدم در چشمان پسر بالای شهر

بی نمازی دیدم

سجده در پی خلق داشت

زاهدی دیدم

که ز غرور چشم ز آسمان بر نداشت !

رفتم

جاده ای دیدم

بی سر و ته

نامش دنیا بود

پر سنگلاخ گناه

پر از چاله شرم

بین هر خط کشی اش

وسوسه شهوت بود

و اگر ایست داشت

باعث اش  ، حد و تعزیر بود

تعداد تشویق کننده ها : 0
افرادی که تشویق کرده اند

ثبت نظر

نام شما
ایمیل شما
user image
نظر شما
عبارت امنیتی
لطفا عبارت داخل تصویر را وارد کنید


نظرات کاربران
user image
رعنا امیریان
0
0

سلام آقای برزگر خىییییبیبببلی عالی بود خیلی خوشم اومد آفرین بر شما

user image
شهاب شکرنیا
0
0

حرفهای زیادی داشت برای ما ، برای همه... خوب خوب