عاشقان از قدح عشق تو خمار شدند
می ِ توحید بنوشیده و هوشیار شدند
همه از شوق وصال تو به رقصند و سماع
بردف وعود زده، تشنه ی دیدار شدند
صف به صف چرخ زنان از پی هم میگردند
عارفان ذکرتو بشنیده و ،برَدار شدند
سر چوبر سجده نهادند، دل از کف دادند
وندر آن سجده چونان جعفرطیار شدند
دل و جان ها همه شد پیشکش خال لبت
همه بر خالِ تو ای دوست،گرفتار شدند
جمله عالم به فدای قد رعنای توباد
چوهمه نام توبردند و به تکرار شدند
ای خوش آنانکه به راه توقدم بنهادند
که زخود،بیخود و در راه تو عیار شدند