نسل ما نسل آوار معصومانه کوچه هاست
نسل بی تابی ز زخم آرواره ها
نسل فریاد لذت حین خطر
و گریز از تلخی ته قصه هاست
نسلی که ایستاده ست رو به رو
و گلوله از پشت سر
نسلی که سکوت می خورد او را
سکوتی از جنس ترس
نسل ما نسل نعره هنگام بستن نطفه ها ست
شرم شادی بعد از غصه هاست
نفس کشیدن از روزنه خیس قبر
ختنه افکار پوچ مرده هاست
نسل بی سبب دریده شدن در رسم گله ها
گرگ را مهربانی کردن از بغض بره هاست
نسل ادراک زنبور عسل
ریاکاری در نیمه شب جمعه هاست
نسل ما نسل تیر در پای و گریز از جبهه ها
استخوان تنی له شده که مهمان جبعه هاست
نسل ما نسل خون های کف ذهن ست
نسل هیزی از پشت چاک
که چه جنایت ها ندید دیده اش