bg
ارابه ی خون
شاعر :‌ فرشید افکاری
تاریخ انتشار :‌ 1397/05/09
تعداد نمایش :‌ 434

هر چند ؛ طلوع ؛ گردن شب را زد
هر لحظه هوس دوباره شیطان سازد
تا هست ؛ وجودِ تیرگی درعالم
انگار؛ خدا به اهرمن می بازد!
آن مرگ که از تبارِ تاریکی هاست
تا هستیِ شر؛ به بودنش می نازد!
تا هست ؛جهانِ پوچ در اوهامات
خون است که ارابه ی شب را تازد
چرخیدن بیهوده ی این گوی زمین
از سیلی مرگ است که بر دنیا زد!

 

فرشید افکاری

تعداد تشویق کننده ها : 1
افرادی که تشویق کرده اند

سميرا كميجاني -
ثبت نظر

نام شما
ایمیل شما
user image
نظر شما
عبارت امنیتی
لطفا عبارت داخل تصویر را وارد کنید


نظرات کاربران