bg
شعر سپید چراغی در شالیزار
شاعر :‌ محمد رضا گلی احمدگورابی
تاریخ انتشار :‌ 1404/08/22
تعداد نمایش :‌ 4

صدای تو

در باد می‌پیچد،

نه چون پژواک،

که چون رودی که از دل کوه

راهی به دریا می‌جوید.

پنجره‌ای گشوده‌ام

به سمت شالیزار،

باران بر برگ‌ها می‌نشیند

و هر قطره،

نامی تازه بر زبان می‌آورد.

تو می‌آیی،

نه در هیاهوی قدم‌ها،

که در سکوتی روشن،

همچون چراغی

که راه را به خانه‌ی جمعی نشان می‌دهد.

درختان،

ستون‌های حافظه‌اند،

و پرندگان،

پیام‌آوران حقیقت.

صدای تو در باد،

نه تنها مرا،

که همه‌ی ما را

به یاد می‌آورد:

کرامت انسان،

سرمایه‌ای است

که هرگز تمام نمی‌شود.

تعداد تشویق کننده ها : 0
افرادی که تشویق کرده اند

ثبت نظر

نام شما
ایمیل شما
user image
نظر شما
عبارت امنیتی
لطفا عبارت داخل تصویر را وارد کنید


نظرات کاربران